السلام عليکم و رحمة الله
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ ثُمَّ الَّذِينَ کفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ لَا نُشْرِک بِاللَّهِ شَيْئاً وَ لَا نَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ وَلِيّاً .
اللهم صل علي رسولک و بشيرک و نذيرک و خاتم سفرائک و افضل انبيائک ابي القاسم المصطفي و آله الطيبين الطاهرين المعصومين المکرمين و اللعن الدائم على أعدائهم أجمعين، من الان الى يوم الدين عباد الله اوصيکم و نفسي بتقوي الله،
خودم و شما را توصيه ميکنم به رعايت تقوا دوشنبه 21 تيرماه سالروز قيام مسجد گوهرشاد در دفاع از حجاب و عفاف در مقابل کشف حجاب رضاخاني است، وظيفه ايجاب ميکند به مسئلهي حجاب و عفاف که يکي از احکام الهي است به مقدار فرصت و فهم خودمان اشارهاي داشته باشيم.
آيا دستور حجاب در اسلام مبتني بر تحکيم و تهديد است؟ يا مبتني بر بيان حکمت و فلسفهي احکام است؟
حجاب در دين، از ضروريات دين است ترديدي در آن نيست، اما نوع بيان حجاب در اسلام با نوع بيان نماز، روزه، حج، زکات متفاوت است، بيان احکام الهي در قالب اوامر است
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ....أَقيمُوا الصَّلاةَ، بلند شويد نماز را اقامه کنيد،
وَ آتُوا الزَّکاة بلند شويد زکاتتان را بپردازيد،
کتِبَ عَلَيْکمُ الصِّيامُ کما کتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِکمْ روزه بر شما نوشته شد، به پايتان نوشته شده برو برگرد ندارد، بايد روزه را بگيريد، آيا حجاب در قرآن از اين قماش و از اين دسته است؟ گفته باشد بانوان اسلامي باید حجاب رعایت کنيد، بايد پوشش داشته باشيد، يا نه بيان حجاب در قرآن مبتني بر بيان فلسفه و حکمت و فائده و منفعت است، نگاه کنيد قرآن اينجوري ميگويد:
(ذلِک أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ) (اعراف/59) اين پوششي که بر شما بيان شده برای پاکدامني شما و برای عفت شما بهتر است، شما وقتي پوشش داشته باشيد به پاکدامني و عفت نزديکتر هستيد ممکن است زير پوشش هم کارهاي ناروا صورت بگيرد ولي اساساً پوشش و حجاب يک پيام زيبایي دارد و آن پيام اين است که اين صاحب پوشش به عفت و به پاکدامني نزديکتر است، قرآن اينجوري ميگويد:
( فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذي في قَلْبِهِ مَرَضٌ ) (احزاب /32)
آن اولي خطاب به شخص پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم است به زنانت بگو که پوشيده باشند، دومي خطاب به زنان پيامبر است، به همسران پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم است (يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ کأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ) شما زنان معمولي نيستيد که شخصيتتان را وجاحتتان را اعتبارتان را ناديده بگيريد، سر چهارراه بنشينيد، روی سکوي درب خانه بنشينيد، در و منظر قرار بگيريد، هر طور دلتان ميخواهد حرف بزنيد، هرشکلي دلتان ميخواهد بخنديد، نه نه نه، شما يک رسالتي داريد، همسران پيامبر هستيد، وظيفه منديد در نوع حرف زدن، مواظب حرف هايتان باشيد:
(فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذي في قَلْبِهِ مَرَضٌ) تا بيمار دلان به طمع بيفتند، نبايد در نوع سخن گفتنتان دلربايي کنيد، طنازي کنيد، نرمي و محبّت به نامحرم نشان بدهيد، اين نوع بيان قرآن است،
قرآن اينجوري ميگويد: در خطاب به مسلمين و مسلمات
(وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ تا ميرسد به اينجا ... وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفينَ مِنْ زينَتِهِنَّ زنان مسلمان وظيفه نداريد ادوات و ابزار زينت را به نمايش بگذاريد، قديم خلخال به پا ميبستند، پا را به شکلي به زمين بکوبيد که ديگران ببينند شما زيور آلات در پا داريد، حالا در ايران و در بین زنان فارسي اين برنامه نيست، اما در مچ دست بانوان النگوها و ابزار زينت است در انگشت بانوان انگشتر زينت است، درگوش بانوان گوشواره زينت است قرآن ميگويد: حق نداريد اداوت زينت را به نامحرم نشان بدهيد، نوع بيان حجاب در اسلام از اين قماش است، چرا؟ براي پيشگيري از بروز و ظهور ناهنجاريهاي اخلاقي در جامعه و حفظ امنيّت اجتماعي، يا در قرآن ما آياتي از اين قبيل داريم (وَ أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ ) اگر عفت پيشه بسازيد به نفع شما است، به خير شماست (وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذينَ لا يَجِدُونَ نِکاحاً ) کساني که توان ازدواج ندارند، سرمايههاي اوليه ازدواج را ندارند، عفت پيشه سازند و يا دربارهي دختران حضرت شعيب عليه السلام دارد (تَمْشي عَلَى اسْتِحْياءٍ) دنبال موسي راه افتادند، نه جلود موسي، در آن گوشه چاه با فاصله زیر سايه درخت خزيدند تا عفتشان را حفظ کنند، دستور بر رعايت عفت و عفاف است اما با اين تعبير، يعني تعبير بر مبناي بيان حکمت است به خاطر شکلگيري فرهنگ عفت و حيا در جامعه، يا قرآن اينجوري دستور ميدهد: (وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً ) اگر چيزي از همسران پيامبر در خواست کنيد،
نمک خانه شما تمام شد اراده کردید از خانه پيامبر نمک درخواست کنيد،
فرض کنيد آب خانه شما تمام شد، ميخواهيد از خانه پيامبر آب درخواست کنيد و اين درخواست شما از همسران پيامبر است فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ سعي کنيد پشت پرده با زنان پيامبر سخن بگوئيد چرا؟ چرا اگر اينکار صورت بگيرد ذلِکمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکمْ وَ قُلُوبِهِنَّ هم براي طهارت دلتان و هم براي طهارت دل همسران پيامبر مفيدتر است، يعني حکم در قالب بيان حکمت و فلسفه است، پس حجاب براي ايجاد طهارت قلبي در افراد جامعه هست، يا در قرآن اينجوري داريم:
(قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِک أَزْکى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما يَصْنَعُونَ) (نور/30) حجاب براي تحقق تزکيهي نفس در جامعه است، البته وقتي قرآن راجع به نماز دستور صريح در قالب امر صادر ميکند آن سمت هم ميگويد، نماز براي يادآوري خدا است، و نماز براي دوري از زشتيهاست وقتي راجع به روزه دستور ميدهد، حکمتش را هم ميگويد، براي کسب تقوا و کنترل نفس و خود نگهباني است، حکمت را ميگويد، اما درباره حجاب وقتي نگاه به قرآن ميکنيم ميبينيم به شکل دستور در قالب تحکم و تهديد نيست، در قالب دستور و فرمان هست، اما با تبيين حکمت و با بيان منفعت و با ذکر فلسفهي اين حکم، بنابراين ما بايد حجاب را به عنوان يک دستور مؤکد اسلامي بدانيم، اما در قالب بيان فائده و منفعت و حکمت، اوائل آيات سورهي مبارکه نور که در واقع سورهي عفت است چندين دستور وجود دارد براي رعايت عفت اجتماعي، يکي از آن دستورات اين است اگر زني آلوده شد، مردي آلوده شد در برابر چشم عموم مردم بايد کيفر داده بشود، نه مخفيانه و پنهان، دستور داده ميشود اگر زني آلوده شد حقّ ازدواج با مرد پاک را ندارد، مردي آلوده شد،حق ازدواج با زن پاک را ندارد، اينها دستورات اسلامي است و با شدت هم به اين دستورات توجه ميشود، اگر کسي تهمت زد و نتوانست ثابت کند و چهار شاهد عادل را حاضر کند براي تهمت نارواي جنسي به مرد يا به زن، بايد 80 ضربه شلاق به او زد، عفت عمومي را بايد پاس داشت، دين مبين اسلام حجاب را مبتني بر حکمت مبتني بر فلسفه مطرح ميکند، تا جامعه، مسئلهي حجاب را در قالب يک دستور تهديدي نبينند بلکه يک منفعت عمومي ببينند، اسلام براي بيان عفاف و حجاب در جامعهي اسلامي از سه روش استفاده کرده است.
1- تبيين اصول و پايههاي معرفتي
2- فرهنگ سازي و فعاليت گفتماني
3- تشريع و قانونگذاري
قرآن به اصطلاح اهل علوم اجتماعي اسلام سه مکانيزم را در بيان حجاب مورد استفاده قرار داد، مسئله مکانيزم شناخت، مکانيزم هنجاري، و مکانيزم اجباري يعني قانون است، تعارف نيست، تشريع است، گفتمان عادي و ساده نيست، از تحليل روشهاي قرآن در نهادينه سازي عفاف و حجاب ميتوان به راهبردهاي مهمي در الگوي رفتاري و اجتماعي حاکميتهاي ديني دست يافت، در اسلام وقتي که قرآن دارد مسئلهي حجاب را مطرح ميکند بيان حکمت دارد، يعني امان ماندن بانوان از آزار افراد آلوده و هرزه، به تعبير زيباي شهيد والا مقام مطهري، حجاب نه اينکه ممنوعيت است، نه اينکه محدوديت است بلکه حجاب به معني مصونيت است، پاک نگهداري جامعه،
چرا حجاب؟ براي احترام گذاري و حرمت قائل شدن براي بانوان در برابر نامحرمان، زنان را با نگاه حيواني و شهواني نگاه نکنند،
چرا حجاب؟ براي اينکه حجاب ميتواند آرامش رواني بين آحاد جامعه به وجود بياورد،
چرا حجاب؟ براي اينکه تعديل غرائز و مديريت صحيح اين سرمايهي خدادادي به نام غريزهي جنسي انجام بپذيرد،
چرا حجاب؟ براي اينکه پاسداشت فضائل و ارزش هاي انساني مانند ،عفت، مانند حيا، مانند غيرت درجامعه صورت بپذيرد،
چرا حجاب؟ براي اينکه حفظ جايگاه الهي و نقش حقيقي و حياتي زن در جامعه انجام بپذيرد
چرا حجاب؟ براي اينکه مقدسترين بنيان اجتماعي يعني بنيان خانواده تحکيم پيدا کند
چرا حجاب؟ به جهت پاکي نسلها
چرا حجاب؟ به خاطرکاهش آمار طلاقها
چرا حجاب؟ به خاطر ارتقاء محسوس هويت و معنويت در جامعه
چرا حجاب؟ به خاطر مصونيت جامعه از بروز و ظهور فساد، پيشگيري از زيانهاي ضد کرامت بشري و جلوگيري از تهييج فوران هيجانات جنسي غير لازم
چرا حجاب؟ براي پيشگيري از بروز امراض جسماني و رواني
چرا حجاب؟ به خاطر ايجاد تمهيدات لازم براي حضور زنان در متن جامعه اما با امنيت و با سلامت هرچه تمامتر و نقش آفريني زنان در متن جامعه نقش مثبت و اثر گذار ديني نه خداي ناکرده ملعبه و مطمع نظر افراد فاسد قرار گرفتن
چرا حجاب؟ براي مبارزه با تهاجم فرهنگي غربي و جلوگيري از مرعوبيت فکري و فرهنگي در مواجهه با سبک زندگي غربي
چرا حجاب؟ به خاطر تأثيرگذاري در اصلاح الگوي مصرف در استفاده از کالاهاي تجملاتي و رقابتي و لوازم بهداشتي و آرايشي در چشم و هم چشمي بين زنان در محيط جامعه.
چرا حجاب؟ به خاطر کاهش چشمگير بزه
چرا حجاب؟ به خاطر جلوگيري از جرائم اجتماعي
چرا حجاب؟ به خاطر جلوگيري از ناهنجاري
چرا حجاب؟ به خاطر جلوگيري از آسيبهاي جامعه و خلاصه حجاب يعني پايداري امنيّت اجتماعي اينجاست که اسلام عزيز در 4 اصل مسئلهي حجاب را براي مؤمنات و حتي مؤمنين امر لازم و ضروري قرار داد
1- پيشگري از بروز و ظهور ناهنجاريهاي اخلاقي
2- شکلگيري فرهنگ عفت و حيا در جامعه
3- ايجاد طهارت قلبي براي افراد جامعه
4- تحقق تزکيهي نفس در جامعه (ذلِکمْ أَزْکى لَکم)
اما اسلام عزيز قبل از اينکه به حيا و حجاب زنان اشاره کند به حيا و عفت مردان اشاره کرد، اول فرمود:
(قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِک أَزْکى لَهُمْ
و بعد فرمود: (وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ )
اول چشم مردان بايد پاک باشد و آنگاه چشم زنان هم بايد پاک باشد، البته اين نيست که اگر زنان رعايت نکنند مردان بتوانند پاک باشند، لزوم پوشش برای ممانعت از دل ربايي در سخن است و مسئلهي ضرورت پنهان نمودن ابزار زينت حکايت از شدّت تأثير جلوه نمايي و بي حجابي در بروز و ظهور ناهنجاريهاي جنسي ميکند و گوياي اين حقيقت است که منشأ بسياري از مزاحمتها نسبت به بانوان دقيقاً مربوط به نوع پوشش زنان است، نوع پوشش گاهي پيام دارد، گاهي بلندگوست، گاهي مسائل منفي را دارد به نيروي مقابل ابلاغ ميکند از اين جهت بايست زنان ضمن اينکه حقّ مشارکت در جامعه را از طريق دين اسلام دارند اما نبايد بهانهاي براي بيمار دلان در جامعه فراهم آورند.
رژيم منحوس پهلوي با سرکردگی رضا خان قلدر با تأسي از فرهنگ غرب در سال 1314 با اين اصل مُسلّم ديني و قرآني به مبارزه بر آمد و از اين طريق چه قدر مفاسدي به جامعهي ايراني تزريق کرد قطعا گناه اين کار و و وبال اين کار و وزر اين کار هميشه براي او فرستاده می شود و هرکه با اين پديده یعنی حجاب در افتاد قطعا مطرود دين و مردود دين خواهد بود.
مرحوم آيت الله کفايي براي مقابله با اين پديده بی حجابی به تهران رفت و در کف کاخ سعد آباد با رضا خان قلدر مواجه شد رضا خان قلدر به او گفت شنيدم حجاب يک پديدهي آخوندي است نه اسلامي، نگذاشت مرحوم کفايي بنشيند، خودش هم رو پا ایستاده بود شيخ کفايي هم رو پا شيخ فرمود: ايستاده براي تو دليل بياورم يا مينشينيم و دليل بیاوریم گفت: همينجور ايستاده، چهل روايت براي تو ميخوانم که حجاب از واجبات مهم است، قرآني و اسلامي نه يک پديدهي نو ظهور آخوندي که به تو القاء شيطاني شده است، لعنت خدا بر آنهايي که با مظاهر دين و با احکام الهي به ستيز بر آمدند
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
(وَ الْعَصْرِ *إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي خُسْرٍ *إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ )
بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله و الصلواة و السلام علي رسول الله حَبِيبِ إِلَهِ الْعَالَمِينَ أَبِي الْقَاسِمِ المصطفي مُحَمَّدِ. اللهم صلي علي اميرالمؤمنين و صل علي فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ وصل علي سبطي الرحمة و امامَيِ الهُدي الحسن و الحسين وصل علي ائمه المسلمين علي بن الحسين و محمد بن علي و جعفربن محمد و موسي ابن جعفر و علي ابن موسي و محمد ابن علي و علي ابن محمد و الحسن بن علي وحجة ابن الحسن المهدي صلواة الله و سلامه عليهم اجمعين اللهم انا رضينا بهم ائمه فرضنا لهم انک علي کل شيء قدير
با توصيهي مجدد به تقوا مناسبتها را يادآوري کنيم:
جمعه 18 تيرماه 28 ذي قعده روز ادبيات کودکان و نوجوانان و روز کشف توطئه کودتاي آمريکايي در پايگاه هوايي شهيد نوژه همدان در سال ۱۳۵۹ است.
يکشنبه روز جهاني جمعيّت و سالروز شهادت امام همام آقا جوادالائمه عليه السلام به دستو معتصم عباسي آن هم با نيرنگ و مکاری و حيله گري ام الفضل همسر آقا جواد الائمه عليه السلام در سال 220 است.
و دوشنبه سالروز ازدواج اسماني اميرالمؤمنين عليه السلام و زهراي اطهر عليهما السلام است که به تعبير قرآن
(مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيان بَيْنَهُما بَرْزَخٌ لا يَبْغِيانِ) ( الرحمن/19 و 20)
خواستگارها زياد ميامدند و جواب همه منفي بود تا اينکه امير المؤمنين عليه السلام به خواستگاري آمد آواي وحي بر پيامبر صادر شد و اين ازدواج شکل پيدا کرد و به احترام چنين روزي چنين روز را هم روز ازدواج نامگذاري کردند،
و دوشنبه سالروز قيام خونين مسجد گوهرشاد مشهد عليه کشف حجاب در سال ۱۳۱۴ است و خدا رحمت کند مرحوم بهلول که سه شبانه روز روي منبر غير از اداء نماز و بعضي از ضرورتهاي زندگي بالاي منبر براي مقابله بود و خيلي هم زحمت کشيد اين قيام بدون نام بهلول شناخته شده نيست و روز حجاب و عفاف هم ناميده ميشود
و چهارشنبه روز گفتگو و تعامل سازنده با جهان است.
قول ما با شما بزرگواران برادران و خواهران ايماني در خطبه دوم اين بود که بتوانيم به مقدار بضاعت راجع به مسئلهي گام دوم انقلاب عرائضي داشته باشيم چند خطبهاي را ما در اين زمينه به عرض محضر شما رسانديم امروز از اينجا گام دوم انقلاب را که جزء پديدههاي بسيار مهم و از معجزات بيان و نوشتار رهبري معزز انقلاب است به عرض برسانيم.
قرآن يک اصلي را به ما ياد آوري کرد
(أَ لَمْ تَرَ کيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً کلِمَةً طَيِّبَةً کشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ) (ابراهيم/24)
آيا ندانستي؟ آيا نديدي؟ که خداي منان چگونه مثلي زده است؟ که کلمهي پاک را مانند درخت پاک تشبيه کرد، که ريشهاش استوار و پابرجا و شاخهاش در آسمانها به نمايش در ميآيد، ميوهي پاکش در هر زماني قابل استفاده است، خداي متعال براي اينکه جريانهاي زندگي و تاريخ را به درستي به بشر بفهماند اين تمثيل را بيان کرد که هر پديدهاي، هر جرياني، هر فکري، هر واقعيتي در جامعه و در تاريخ که ريشهي بشري دارد ميتواند در صورتي بماند و بارور بشود که اصل و ريشهي پاک داشته باشد و در عرصه و زمين مساعد و مناسب غرص بشود مثل درختي که طيب و پاکيزه است، درختي که در اصل سالم است، درختي که دچار نقص و بيماري وآفت نيست و اين درخت در زمين مساعد و سالم اگر غرص بشود رشد ميکند،شکوفا ميشود، تنومند ميشود، تناور ميشود و مستدام ميشود و ميوهي مطلوب و شيرين مي دهد، واژهي «کلمه» که ذات اقدس ربوبي به کار برد، يعني هر پديده، يعني هر حادثه، يعني هر انديشه، يعني هر عقيده که با بشر و بشريت در ارتباط باشد،
انقلاب اسلامي يکي از اين کلمهها است بي ترديد که در زمين دل پاک مردم شريف و نجيب و بي نظير ايران غرس شد،
انقلاب اسلامي از لحاظ بنيه جزء قويترين انقلابهاي دنيا است بيشترين تهاجم را ديد، بيشترين ضربه را به خودش تماشا کرد و بيشترين محاصره را باهاش مواجه شد اما نتوانستند بحمدالله آسيبي به انقلاب اسلامي برسانند، چرا؟ به چند دليل:
دليل اول بنيانگذار انقلاب بيشترين نقش مستقيم را براي تحقق انقلاب اسلامي به مردم واگذار کرد، همهي قشرها را، شهري- روستايي، زن – مرد، پير-جوان، باسواد- بي سواد، همه و همه را به عرصهي انقلاب کشاند، همهي مردم بدون اتکا به سلاح و زور، بلکه با ميل و رغبت و عشق و ايمان، در کنار هم وارد عرصه شدند براي تحقق انقلاب اسلامي،
پس قدرت انقلاب مردند،
اصالت انقلاب مردمند،
محور انقلاب مردمند،
اصل انقلاب مردمند،
انقلاب براي مردم و مردم براي انقلاب این يک اصل است و در هيچ انقلابات به اين شکل انقلاب با پايگاه مردمي ديده نشد ولي انقلاب اسلامي ما اين بود،
اصل دوم:
امام نقش مستقيم مردم را در انقلاب انجام داد نه نقش مستقيم فقط ظهور انقلاب، حدوث انقلاب و انجام انقلاب، بلکه تداوم انقلاب را هم به مردم واگذار کرد، مردم با همان شدت و حدّتي که در بروز انقلاب نقش داشتند در حفظ انقلاب، استمرار انقلاب، تداوم انقلاب هم مردم را صاحب نقش معرفي کرده ،50 روز از پيروزي انقلاب اسلامي بيش نگذشت که تعيين نوع نظام سياسي کشور را امام امت از طريق رفراندوم به مردم سپرد، مردم آمدند نظام انتخاب کردند، زور، کودتا، قدرت سرنيزه نيروهاي مسلح نظام مشخص نکرد، ارادهي مردم، عزم مردم، ميل مردم، عشق مردم، ايمان مردم، نظام را، نظام سياسي جامعهي ما را مشخص کرده،
اصل سوم:
امام سيستم تقسيمات جهان را بين دو قدرت مادي شرق و غرب به هم زد و شعار نه غربي و نه شرقي را در جامعه طنين انداز کرد و قدرت سومي را به دنيا معرفي کرد در آن روزگاري که امريکا به نمايندگي از غرب بر اساس تفکر سرمايه داري و مالکيت خصوصي، و شوروي به نمايندگي از شرق بر مبناي تفکر کمونيستي و مالکيت اشتراکي جهان را بين خودشان تقسيم کرده بودند و هر دو دور از کرامت انساني دور از اخلاق بشري، و دور از ارزشهاي والاي انساني جولان ميدادند، امام مبتني بر اصول وحياني و با استفاده از متون قرآني و حديثي يک قدرت سومي را به دنيا عرضه کرد که اين قدرت قدرت معنويت بود، قدرت اخلاق بود، قدرت اعتقاد بود، قدرت وحي بود، قدرت دين بود و قدرت مکتب اسلامي بود و شعار نه غربي و نه شرقي را در جهان طنين انداز کرد، قطعا هر دو قدرت عليه اين قدرت سوم گارد خواهند گرفت و گرفتند عزيزاني که اهل جبهه و اهل رزم و اهل دفاع بودند بالاسرشان هم ميک روسي به پرواز در ميآمد، هم هواپيماهاي امريکايي به پرواز در ميآمد، اف 16 امريکا و ميک روس کنار هم عليه رزمندگان درفضاي ايران در طي 8 سال دفاع مقدس غرش ميکردند، و ما اين سرمايهها را نبايد از دست بدهيم اينکه رهبري معزز انقلاب روحي له الفداه ميگويد يک چلهي افتخار آميز را ما در کشورمان داريم ناديده نگيريم يعني همين سرمايهها
اصل چهارم:
امام عصر حاضر را متأثر از انديشههاي انقلاب اسلامي کرد، دو قدرت جهاني خواستند جوامع بشري را جوامع بي ديني، جوامع بي ايماني، جوامع بي اعتقادي و جوامع گستاخ در برابر ارزشهاي الهي تربيت کنند، روحاني بزرگوار مسئول عقيدتي، سياسي نيروي هوايي بابلسر ترک زبان بود گفت رفتم براي نوشهرکشتي روسي لنگر انداخت گفت رفتيم درون کشتي اوضاع و احوال کشتي روسي را ببينيم ديديم 9 تا مرد هستند يک خانم، ناخداي کشتي يک ترک زبان آذربايجاني است، توانستيم با هم همگون بشويم و گويش انجام بدهيم، گفتم شما 9 تا مرد يک زن براي چي، گفت اين زن بايد پاسخ نيازهاي جنسي ما 9 مرد را بدهد، همهي کشتيهاي روسي اينگونه هستند، مسلمان يا غير مسلمان؟ گفت من دين اسلام را شنيدم ولي هيچ اطلاعي ندارم، از پدر و مادر مسلمان به دنيا آمدم و پدر و مادر من سخت گريه ميکنند ميتواني گفت با هم رفته بوديم بازديد يک دخمهاي رسيديم در کنار يک توالت، گفت به من ميتواني يک کاري کني که من مژدگاني به پدر و مادرم بدهم، گفتم چکار؟ گفت عقد پدر و مادر را بخواني، در روس، تا قبل از 60 سال اجازهي عقد اسلامي نمي دهد، با دين مقابله کردند، با دين مبارزه کردند، دين را افيون جامعه ميدانستند، تمام مظاهر دين را در هم کوبيدند، گفت گريه ميکرد ناخداي کشتي ميگفت اگر عقد پدر و مادر مرا بخواني من به آنها مژدگاني ميدهم که شما با هم محرم اسلامي شديد، غرب هم بدتر از شرق، اين همه مظاهر فساد از غرب است، د اين دنياي وانفسايي که دو قدرت دنيا را تقسيم کرده بودند، و مبتني بر يک اصل مسلم توافق داشتند، که جامعه را به به بي ديني، به بي اعتقادي، به لاابالي گري تربيت کنند، امام با اين انقلاب دين را، مکتب را، اسلام را، قرآن را به عنوان يک پديدهي نو ظهور در ايجاد قدرت سوم به دنيا معرفي کرد، که کاخ سفيد کلاس نهج البلاغه شناسي بگذارد، غير از آنچه که تفسير قرآن بگذارند، دين در دنيا مطرح شد، نه تنها مسجد اعتبار گرفت، کليسا هم اعتبار گرفت، کنيسه هم آبرو پيدا کرد و دين در دنيا عزت به دست آورد اين اصل چهارم است.
تمام دولتها و ملتهاي کرهي زمين متأثر از دين شدند حتي اگر به ظاهر نخواستند زير بار دين بروند، اما ديدند دين يک قدرت است، اينکه بعضي از بزرگان حتي کشور ما، چنان فرهنگ باخته بودند و چنان روحيه را از دست داده بودند که ميگفتند اگر بناست ما انقلابي انجام بدهيم بايد اصول انقلاب را از نظام کمونيستي وام بگيريم؟ ديدند دين، مکتب گويايي است در تمام زمينه، در بخش اعتقادي، در بخش انقلابي، در بخش اخلاقي، در بخش اقتصادي، در بخش فرهنگي، در بخش نظامي، در بخش سياسی حرف برای گفتن دارد امام اين کار را کرد
اصل پنجم
امام اصل مردم محوري را و مردم مداري را در جامعه به وجود آورد، مردمي را به صحنه آورد که متکي بر سلاح نبودند، پشتوانهي نظامي نداشتند، اراده داشتند، عزم داشتند، ايمان داشتند، درست مثل پيامبران، امام اين نقش را ايفا کرده، دقيقا مثل پيامبر، مثل عيسي، مثل موسي، مثل ديگر پيامبران، از اين طريق فضا را براي مردم گشود، عرصه را بر حکومتهاي فاسد عليه حاکمان سالم را بر آنها تلخ کرد، به گونهاي امام توانسته نقش آفرين باشد که واقعا خون را بر شمشسر پيروز کرد، مثل کار پيامبر اسلام، عين کار اباعبدالله عليه السلام و عين کار امامان معصوم ما، و اين هم اصل چهامي است ان سرمايهها را ما در طي اين چهار دهه داشتيم و بايد آرام آرام به سمت دههي پنجم و مسئلهي گفتمان تمدن بزگ اسلامي پيش بريم و گام دوم انقلاب را در جلو روي خودمان قرار بدهيم
إِنَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ وَ أَبْلَغَ الْمَوْعِظَةِ- کتَابُ اللَّهِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
(إِنَّا أَعْطَيْناک الْکوْثَرَ *فَصَلِّ لِرَبِّک وَ انْحَرْ *إِنَّ شانِئَک هُوَ الْأَبْتَرُ )
اَللَّهُمَّ انْصُرْ اْلإِسْلَامَ وَالْمُسْلِمِيْنَ و انصر من نصر الدين
وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَ المؤمنين
اللهم ايد حماة الدين لا سيما زعيمنا و قائدنا الامام خامنه اي