السلام علیکم و رحمة الله
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ لَا نُشْرِک بِاللَّهِ شَیئاً وَ لَا نَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ وَلِیاً رسولک و بشیرک و نذیرک وخاتم سفرائک و افضل انبیائک ابی القاسم المصطفی محمد صل الله علیه و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین و اللعن الدائم على أعدائهم أجمعین، من الان الى یوم الدین، عباد الله اوصیکم و نفسی بتقوی الله.
خودم و شما را توصیه میکنم به رعایت تقوا، این روزها شهر دارالمؤمنین کاشان شاهد ارتحال یکی از علماء سلف که برای مردم از اعتبار و وجاهت بالایی برخوردار بود، با واژهی عزیز از او یاد میشد، سید بزرگوار و ذریهی پیامبر و جزء پیشتازان علم و عمل در این کشور و در این دیار، حضرت آیت الله امامت، امیدواریم این سفرهی گسترده به وسیلهی این وجود نازنین در این بیت مکرّم جمع نشود و به وسیلهی وراث این عزیز، این سفرهی پر خیر و برکت ادامه پیدا کند، حضرت نبی مکرم اسلام (ص) در تعریف از علماء امت خود فرمود: وَرَثَةُ الْأَنْبِیاء علما وارثان انبیاء هستند، انبیاء چه نقشی داشتند؟ چه هدفی تعقیب میکردند چه مسئولیتی را پذیرا بودند، علما هم دقیقا در همان سیر و سلوک حرکت خواهند کرد، انبیاء آگاهی را، مسئولیت را، ارشاد مردم را، هدایت را، در مسلک و سالک خودشان داشتند و علما دقیقا چنین، اما پیامبر فرمود: اینکه من گفتم وَرَثَةُ الْأَنْبِیاء مربوط به همه انبیاء نیست، بلکه علمای امت من از خیلی از انبیاء بنی اسرائیل اولی و احقند، علماء أمّتی افضل من أنبیاء بنی اسرائیل، پیامبری از پیامبران اولو العزم که جایگاه بلند و رفیعی دارد به مثل موسی ابن عمران وقتی دارد از شهر قاهره فرارمی کند نیمهی شب فخرج خائِفاً یتَرَقَّبُ با ترس با دلهره با اضطراب با تشویش خاطر با نگرانی امام راحلمان وقتی نیمه شب از دیوار منزل به حیاط میریزند و وارد حجره میشوند در هنگامهی اقامهی نماز شب دستگیرش میکنند به درون ماشین جیپ ارتشی سوار می کنند نه با تکریم و تعظیم بلکه با توهین و تخفیف و بعد میبرند مدتها دردرون سیاه چاله ها نگه میدارند وقتی آزاد میشود بر میگردد به قم، میآید در مسجد اعظم قم در جمع انبوه مردم میفرماید: والله لحظهای نترسیدم، (علماء امّتى افضل من أنبیاء بنى إسرائیل) در این کلام نورانی نبی مکرم اسلام(ص) عالم امتش را هم ردیف و مشابه با پیامبر تعریف کرد و علم علما را ادامه راه نبوت اما در ارزیابی، رسالت علما را با فضیلتتر از رسالت انبیاء بنی اسرائیل تعریف می کند. آیا هر عالِم یا عالم مشهور، هر علم؟ یک روایت داریم که هم شیعه آورده است و هم سنی؛ فرازها شبیه هم است، شیعه اینطور گفته است که پیامبر(ص) فرمود:
اجلسوا عِنْدَ کلِّ عَالِمٍ یدْعُوکمْ مِنْ خَمْسٍ إِلَى خَمْسٍ به محضر عالمانی بنشینید که این پنج نتیجه را از جلسه او به دست بیاورید:
دستاورد اول: مِنَ الشَّک إِلَى الْیقِینِ مجلسش یقین آور باشد شک آمیز نباشد والله در محضرآیت الله بهجت یقین به قیامت پیدا می کردی، یقین به آخرت پیدا میکردی، یقین به حساب و کتاب پیدا میکردی، یقین به عالم دوزخ و برزخ پیدا میکردی، مجلسش، مجلس شک آور نباشد، یقین آور باشد، این یک؛
دستاورد دوم: وَ مِنَ الرِّیاءِ إِلَى الْإِخْلَاصِ- از محضر عالم اخلاص بیاموزید،کار تظاهر و تصنع و فریبندگی و فریبکاری نه، بلکه مخلصانه، سراپای وجودش با اخلاص باشد، به قول رهبری معزز انقلاب اسلامی گفت مرحوم آیتالله قزوینی رو دیدم خدا کل وجودش را تصرف کرده بود، امام امت هم خداوند بر ظاهر و باطنش بر اول و آخرش حکمفرما بود هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ هو الْباطِنُ
دستاورد سوم فرمود: وَ مِنَ الرَّغْبَةِ إِلَى الزُّهْد وقتی به محضرش میرسی، دنیا گراییش اوج نگیرد به زندگی مادی ات علاقه من نشوی به زهد و پارسایی ات دل ببندی، بعد از مدتها جان کندن توانستند یک جواب نامهای سرهم کنند برای امام از بزرگترین قدرت چپ دنیا از مسکو بیاورند، از یک پله باریک جماران رفتند بالا در یک اتاقک کوچک محقرانهای نشستند میخواهند بنشینند صندلی ندارند یک دانه صندلی است امام نشسته، رفتند در جماران از یک مغازهی آرایشی، یک صندلی قرض گرفتند آوردند مهمان عزیز اکرم الضیف، آن که از روسیه آمده بود چاق و چلّه، صندلی که آوردند باریک ، این بیچاره باید این چاقی بدن را با این صندلی کوچک تطبیق بدهد، نشست مثل یک بچه به در و دیوار این اتاقک نگاه میکند، بعد از بیرون آمدن از آنجا گفتند: چی دیدی گفت همش در تعجب، این مرد الهی در درون این اتاق کوچک دو تا کلمه حرف میزند دنیا را به زلزله وا میدارد، من خیال کردم کاخی بسان کاخ سفید، یا بسان کاخ کرملین، نه اتاقکی، تعبیر امام این بود: از یک اتاقک محقر، بزرگترین پدیده تاریخ رخ نمایاند ازدواج علی و زهرا و ثمرهی حسن و حسین علیهم السلام، وقتی آدم میبیند از رحمت و رشک مادی، به زهد و پارسایی وادار میشود
دستاورد چهارم فرمود: وَ مِنَ الْکبْرِ إِلَى التَّوَاضُعِ وقتی آدم با یک عالم برخورد میکند تواضع بفهمد نه تکبر ببیند، استاد بزرگوار ما آیت الله جوادی آملی یک چند شبی مهمان ما در مازندران بود برای مدیریت کنگرهی جریر طبری، از اتاقی که زندگی میکرد و در محضرش بودیم خواست بیرون برود دویدم کفشش را جفت کردم او هم وقتی آمد لب درب خواست کفشش را بپوشد خم شد کفش مرا جفت کرد، شرمنده شدم عرق ریختم خم شدم دستش را ببوسم، دستش را کنارکشید با شوخی قرآنی فرمود: فَاعْتَدُوا عَلَیهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَیکم چرا تو کفش مرا جفت کردی مرا شرمنده کردی، عالم متکبر به کفش نمی ارزد، به هیچ چی نمی ارزد، عالمی که از رفتارش تواضع نبارد و آدم از او تواضع نبیند به هیچی نمیارزد.
دستاورد پنجم فرمودند: وَ مِنَ الْعَدَاوَةِ إِلَى الْمَحَبَّةِ از آن آدم محبت ببیند نه دشمنی، از آن آدم وحدت ببیند نه تفرقه، از آن آدم دوستی ببیند نه نفرت، این را شیعه دارد، اهل سنت هم گفتند: پیامبر(ص) فرمود: لا تجالس العلماء با هر عمامه به سرها و ریش بلندی محشور نشوید، بعضی اینها دنیای آدم را خراب میکند آخرت آدم را از آدم میگیرد، «اذا فسد العالم، فسد العالم.» مگر این ۵ نتیجه در نشست با آنها به دست بیاید: اذا دَعوکمْ مِنْ خَمْسٍ إِلَى خَمْسٍ مِنَ الشَّک إِلَى الْیقِینِ همانی که شیعه هم دارد .... وَ مِنَ الرِّیاءِ إِلَى الْإِخْلَاصِ همانی که شیعه هم دارد، وَ مِنَ الْکبْرِ إِلَى التَّوَاضُعِ، همانی که شیعه هم دارد، وَ مِنَ الرَّغْبَةِ إِلَى الزُّهْد، فقط یک واژه با یک تفاوت اندک در معنا بین نقل اهل سنت و نقل شیعه، شیعه میگوید اجلسوا عندکل عالم؛ سنی میگوید لا تجالسوا العلما اما هردو آن فرمود یدْعُوکمْ مِنْ خَمْسٍ إِلَى خَمْسٍ.
پنجم فرمود: مِنَ الْعَدَاوَةِ إِلَى النَّصِیحَةِ به جای دشمنی خیرخواه باشید، خلیفه دوم دارد میمیرد، آسیب هم سنگین به قول امروزیها ترور شده دارد جان میکند، دورش را گرفتند گفتند جناب خلیفه گفت بله، گفتند بعد از تو چی میشود سرنوشت امت اسلامی؟ سنیها میگویند به پیامبر گفتند بعد از تو چی میشود، گفت به من چه مربوط، سنیها میگویند، گفتند آقا بعد از تو سرنوشت امت اسلامی، گفت چه مربوط من وظیفه ام بود آنچه بیارم آوردم، می خواهند مسلمانها بمانند در دین، میخواهند اختلاف داشته باشند میخواهند وحدت داشته باشند به من چه و لذا به رفراندوم واگذار کرد سنی ها میگویند ما میگوییم نه، نهاد امامت را از همان آغاز رسالت پیش گرفت در ماجرای غدیر هم به حد اکمل رساند این عقیدهی ماست. اما خلیفه دوم دارد میگوید. خلیفه اول که داشت میمردگفت این جای من، کی؟ آقای عمر گفتند آقا پیامبرحق نداشت تو حق داری؟ گفت پیامبر نمیتوانست کسی را جای خودش معرفی کند، ولی من میتوانم معرفی کنم، خلیفهی دوم که دارد میمیرد گفتند آقا تکلیف مسلمانها؟ گفت: والله من اینکه تکلیف مسلمانها را نادیده بگیرم خیلی بد است، اینکه یک فردی هم مشخص کنم آن هم خیلی بد است من به شورا محول میکنم گفتند شورای چند نفره؟ گفت شورای ۶ نفره؛ گفت منم میدونم شورا باید طاق باشه، شما هفت نفر یا نه نفر یا یازده نفر یا سیزده نفر،من هم میدانم باید چند تا باشه ولی من هرچه فکر میکنم در جامعهی اسلامی شش نفر را پیدا کردم بیش از ۶ نفر را پیدا نکردم، این ۶ نفر را هم قرار باشه یک نفر را بیاندازم ترجیح بلامرجح است گفتم کیا گفت سلمان، عثمان عبدالرحمن عوف، طلحه، زبیر، علی،گفتم شورا طاق نباشد جفت باشد اگر باهم به اختلاف بپردازند تکلیف چیست؟ گفت نه این ها را فکر کردم خیال نکنید نیندیشیدم، اگر۵ نفر به یک نفر یک نفر بود مخالف یک نفر را بکشید، اگر ۴ نفر به یک نفر، دو نفرمخالف بودند ۲ نفر را بکشید، گفتند اگر آمد و ۳ نفر یک سمت و ۳ نفر یک سمت آنجا چه کنیم؟ گفت سه نفری که عبدالرحمن با آنهاست آن را حق بدانید یک آدم سنی داستان را نوشت بعد می گوید اگر به من سنی بگویند چطور تو مسلمانی، میگویم علی مسلمان است من به اعتبار اسلام علی، صداقت علی، صراحت علی، سلامت علی دیانت علی مسلمانم، و نه دیگران گفتند: چطور،گفت: شورای ۶ نفره عمر را که شنیدید؟ عبدالله بن عباس به آقا امیرالمؤمنین علی علیه السلام گفت: تو شرکت نکن که ازقبل نتیجه به نفعت نیست،برخلاف نظرت هست فرمود: می دانم گفت: میدانی فرمود: بله؛ من میدانم نتیجه چیست ولی من نمی خواهم مبدا اختلاف باشم ، من نمی خواهم کانون اختلاف باشم، من نمی خواهم مصدر و منشأ اختلاف باشم انی اکره الخلاف میدانم نتیجه به نفع من نیست، چرا؟ چون آقای خلیفه دوم گفت آن سه نفری که در آن عبدالرحمن هست، حق است و سه نفر مقابل را باطل، یک عالم سنی میگوید من فکر کردم عبدالرحمن چه خصیصه ای دارد که معیار هر چی او بود گفت دیدم فامیل عثمان هست تنها امتیازی که دارد پسر خاله عثمان است، و امیر المؤمنین علیه السلام که نخواهد منشأ اختلاف باشد نیامد تو دعوا اختلاف بیندازد، نتیجه حکمیت هم هر چه بود، به زشت یا زیبا که متأسفانه به زشت، پذیرفت، خود مولا در خطبه قاصئه در موعظه به امت مسلمان در راز و رمز موفقیت بنی اسرائیل این نکته را میگوید:
میفرماید: فَانْظُرُوا کیفَ کانُوا حَیثُ کانَتِ الْأَمْلَاءُ مُجْتَمِعَةً نگاه کنید چطور بنی اسرائیل توانستند بر حکومت فرعونی تسلط پیدا کنند و کشور گشایی کنند، اینها ۶ الی ۷ امتیاز داشتند
۱-جمعیتشان را متفق و متحد کردند
۲- وَ الْأَهْوَاءُ مُؤْتَلِفَةً درخواستها و مطالباتشان را هماهنگ ساختند
۳- وَ الْقُلُوبُ مُعْتَدِلَةً اندیشههایشان را معتدل ساختند افراطی نه تفریطی نه
۴- وَ الْأَیدِی مُتَرَادِفَةً دستهایشان را پشتیبان هم ساختند نه مقابل هم
۵- وَ السُّیوفُ مُتَنَاصِرَةً شمشیرهایشان را یار و کمک کار یکدیگر نموده اند نه برابر هم
۶- وَ الْبَصَائِرُ نَافِذَةً بصیرتشان ژرف و عمیق و نافذ بود و اثر بخش، سطحی نگاه نمیکردند و امروز نگاه ما به انتخابات اگر سطحی باشد وای به حال ما، باید با نفوذ باشد که نقش انتخاب رو در انتخابها بببینیم
۷- وَ الْعَزَائِمُ وَاحِدَةً عزم و ارادهی شان یکی بود، اگر در نهاد روحانیت این ۷ اصل به تعبیر مولای متقیان وجود نداشته باشد آن علم مسئول نیست، آن علم میراث انبیاء نیست، آن علم افضل از رسالت انبیاء(ص) بنی اسرائیل نخواهد بود، عالمان دین ما برای ما مقدسند، ارزشمندند، والا مقامند، برتر از انبیاء بنی اسرائیلند، وارث میراث امامان معصومین و نبی مکرم اسلامند، مشروط بر آن که این شرایط را رعایت کنند، متحد با دیگران، منسجم با دیگران، دلسوز دیگران و ایجاد کننده وحدت درجامعه، و ما این رسالت را بین ما و بینالله، هم در امام امت میدیدیم، هم در رهبری معظم انقلاب میبینیم، وحدت در منظومهی فکری امامین در شش محور به قدری میدرخشد که تابندهتر از خورشید، وحدت کلمه میان ملت ایران، رمز موفقیت انقلاب ما شده بود و امروز هم باید رمز موفقیت ما در انتخابات باشد، وحدت میان دولت و ملت، دولت را از ملت و ملت را از دولت جدا ندانیم، وحدت میان اجزاء و عناصر حکومت اسلامیمان مثل وحدت قوای سهگانه، مثل وحدت ارتش و سپاه مثل وحدت حوزه و دانشگاه، مثل وحدت شیعه و سنی هر دو ایرانی، وحدت میان امت اسلامی در جهان اسلام، چقدر امام به وحدت امت اسلامی و نیز رهبری معزز انقلاب میاندیشند، که توهین به مقدسات اهل سنت را فرمود: من طرف مقابلشان خواهم بود، وحدت میان مستضعفان جهان اسلام، همینکه هدف نهایی آقا بقیة الله روحی له الفداه هم هست، و روز ولادت ولی امر روز مستضعفین جهان و حکومت مستضعفین در جهان است و وحدت میان بشریت که امام امت فرمود: همهی ملل باید با هم متحد شوند که یک امت بزرگ انسانی را، پدید آورند این رسالت عالمان است، هر عالمی برطبل تفرقه بکوید عالم نا مسئول است و عالم بی مبالات، و هر عالمی بر مسئلهی وحدت پافشاری کند، عالم مسئول است چرا که پیامبرتان شده محور وحدت، حبل الله، امامتان شده محور وحدت، حبل الله، بنیانگذار نظامتان شده محور وحدت، و سکان دار نظامتان امروز هم شده محور وحدت
إنَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ وَ أَبْلَغَ الْمَوْعِظَةِ- کتَابُ اللَّهِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّهُ الصَّمَدُ *لَمْ یلِدْ وَ لَمْ یولَدْ *وَ لَمْ یکنْ لَهُ کفُواً أَحَدٌ
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله و الصلواة و السلام علی رسول الله حَبِیبِ إِلَهِ الْعَالَمِینَ أَبِی الْقَاسِمِ المصطفی مُحَمَّدِ. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله و الصلواة و السلام علي رسول الله حَبِيبِ إِلَهِ الْعَالَمِينَ أَبِي الْقَاسِمِ المصطفي مُحَمَّدِ. اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم، اللهم صلي علي اميرالمؤمنين(ع) و صل علي فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ وصل علي سبطی الرحمه و امامی الهدي الحسن و الحسين وصل علي ائمه المسلمين علي بن الحسين و محمد بن علي و جعفربن محمد و موسي ابن جعفر و علي ابن موسي و محمد ابن علي و علي ابن محمد والحسن بن علي وحجة ابن الحسن المهدي صلواة الله و سلامه عليهم اجمعين اللهم انا راضين بهم ائمه فرضنا لهم انك علي كل شيء قدير
با توصيهي مجدد به تقوا، مناسبتها را ياد آوري كنيم،
جمعه ۷ خرداد ۱۶ شوال افتتاح مجلس شوراي اسلامي در سال ۵۹- ۶۳ ۶۷ -۷۱- ۷۵- ۷۹- ۸۳ ۸۷- ۹۱ و ۹۹ و روز ارتحال آيت الله محدث بزرگوار مامقاني صاحب كتاب في احوال الرجال اين عالم بزرگوار در سال ۱۳۵۱ قمري دار دنيا را وداع گفت، شنبه ۱۷ شوال و ۸ خرداد روز غزوهي خندق يا احزاب و كشته شدن عَمرو بن عبدود به دست مولا اميرالمؤمنين(ع) آن اتفاقي كه پيامبر (ص) فرمود: كل اسلام خلاصه در علي و كل كفر خلاصه در عَمرو بود و فرمود: «ضربة علی یوم الخندق افضل من عبادة الثقلین»، نه فقط براي آن روز، نه فقط در آن سال از اول تا آخر عالم، در سال ۵ قمري و افتتاح دهمين دورهي مجلس شوراي اسلامي در سال ۹۵ و روز فرهنگ پهلواني و ورزش زورخانهاي، يكشنبه رحلت فقيه متبحر، محمد احمد بن ادريس حلّي، مؤلف كتاب گرانسنگ سرائر در سال ۵۹۸ قمري، و دوشنبه روز جهاني بدون دخانيات و سه شنبه سالروز تبعيد امام همام، امام هفتم(ع) از حجاز به عراق، به دستور هارون پليد و لعين درسال ۱۷۹ قمري،چهارشنبه روز فتح اندلس به دست مسلمانان در سال ۹۲ با ۷۰۰ سال حاكميت در آن ديار، ولي به خاطر نفوذ فرهنگي و تهاجم فرهنگي و شبيخون فرهنگي و بي غيرت كردن مسلمانان نسبت به برخي از ارزشهاي اسلامي، اندلس سقوط كرد، غروب آفتاب در اندلس رخ نماياند، و چهارشنبه درگذشت آزاده مقاوم و سرافراز و مجاهد نستوه نماينده ولي فقيه در امور آزادگان حضرت حجت الاسلام و المسلمين مرحوم آقاي ابوترابي و پدر بزرگوارش در سانحه تصادف اتومبيل در مسيرعزم به پابوسي ثامن الحجج(ع) در سال ۱۳۷۹ شمسي كه همه رزمندگان ما از اين بزرگوار خاطرات بسيار شيريني دارند
و پنجشنبه سالروز سخنراني تاريخي امام امت در مدرسهي فيضيهي قم و سرآغاز قيام ۱۵ خرداد در ۴۲ و روز عاشوراي تاريخي ۱۳۸۶ قمري، در آستانه انتخابات سيزدهمين دور رياست جمهوري قرار داريم بررسيها نشان ميدهد
در دورهي اول ۱۲۴ نفر اعلان آمادگي براي تصدي اين سمت كردند،
در دورهي دوم ۷۱ نفر كانديداي انتخابات رياست جمهوري شدند،
در دورهي سوم ۴۲ نفر استقبال كردند،
در دورهي چهارم ۵۰ نفر ثبت نام كردند،
در دورهي ۵، ۷۹ نفر ورود پيدا كردند،
در دورهي ششم ۱۲۶ نفر كانديدا شدند،
در دورهي هفتم ۲۳۷ نفر ثبت نام كردند،
دردورهي هشتم ۸۱۴ نفر، براي اين سمت استقبال نشان دادند،
در دورهي نهم ۱۰۱۴ نفر آمدند و فرم پذيرش گرفتند،
در دورهي دهم ۴۷۶ نفر حضور پيدا كردند،
در دوره يازدهم ۶۸۶ نفر، ثبت نامي داشتيم
و در دورهي دوازدهم ۱۶۳۶ نفر ثبت نام كردند براي تصدي اين جايگاه،
در دورهي سيزدهم ۵۹۶ ثبت نام كردند كه ۷ نفر تأييد صلاحيت شدند،
خوب ما بايد شرايط زمانيمان را به درستي درك كنيم، ما اگر درك درستي از شرايط كنوني نداشته باشيم كه در كجاي جهان قرار داريم، و در كجاي حركت انقلابي نظاممان الان ايستادهايم، شايد احساس وظيفهمان نسبت به انتخابات آن احساس وظيفه درخور و در شأن نباشد، ما باید اين دو موضوع را به درستي درك کنیم، ما جايگاه جهانيمان بحمد الله درحدي است كه اثر گذاریم در سياستهاي جهاني و منطقهاي،
ماييم و تأثيرگذاري در يمن،
ماييم و تأثيرگذاري در در فلسطين،
ماييم و تأثيرگذاري در افغانستان،
ماييم و تأثيرگذاري درلبنان،
ماييم و تأثيرگذاري در عراق،
ماييم و تأثيرگذاري در سوريه،
بالاتر، ماييم و تأثيرگذاري در هرزگويين،
و بالاتر ماييم و تأثيرگذاري در آمريكاي لاتين،
امروز نقش ايران درجهان نقش كمي نيست و اگر اين نقش را ما كم توجه باشيم يعني هويتمان، وضعيتمان، شرايط جهاني و بين الملليمان را به درستي نشناختهايم، دشمن ما را رصد ميكند،
ما فخري را نميشناختيم ولي او ميشناخت،
ما دانشمند هستهاي شهرياري نميشناختيم، ولي او ميشناخت،
ما سپهبد قاسم سليماني نميشناختيم، ولي او ميشناخت
ما بايد شرايط زماني خودمان را در دنيا به درستي درك كنيم، اين يك بخشش، يك بخش ديگرش بايد بدانيم ما در درون حركت نظام انقلابي در كجا قرار گرفتهايم رهبري به ما آدرس داد، تابلو نصب كرده فرمود در گام دوم انقلاب،گام اول را سربلندانه و پيروزمندانه و هوشمندانه پشت سر گذاشتيم و گام دوم انقلاب را بايد آغاز كنيم، با درك اين دو مسئله ما ميتوانيم وظائف خود را نسبت به انتخابات بهتر و زيباتر بشناسيم، ما بايد بدانيم جوان و پير ما بايد بدانند، مرد و زن ما بايد بدانند و حتي نونهالان ما بايد بدانند والله تنها كشوري كه پرچم اسلام ناب را برافراشت به بركت وجود امام امت و شهداء والا مقام ايران اسلامي است.
امام امت اسلام ناب را بر كرسي حاكميت دنيا نشاند، كه در كاخ سفيد هم درس نهج البلاغه بگذارند و اين نهج البلاغه، ايجاد انگيزش چيه، اين اسلامي كه ايراني ميفهمد و از درونش اسلام ناب در ميآورد چيست؟ قطعا خبر داريد آمدند يك قرآن جديد نوشتند، آيات جهاد را آيات قصاص را، آيات ديات را، آيات حدود را از قرآن حذف كردند، من دارم قرآن با حذف آيات به قول خودشان خشن، آيات نرم را نگه داشتند دنيا دارد كار ميكند روي اسلام، آنقدر كنگرهها، آنقدر موسسات براي اينكه ببينيد اين اسلامي كه اين انگيزش را در ايراني جماعت در نسل جوان به وجود آورد و از دامن اين قاسم ها تربيت ميكرد چي بود؟ قرآن كريم فرمود: لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ لِيَقُومَ النَّاسُ، مردم بايد برسند به يك جايگاه عدالت جويي و عدالت خواهي و عدالت طلبي، امام ۴۲ قيام كرده ۵۷ مردم به اينجا رسيدند، نه ۴۲ به اينجا رسيدند، ۴۲ گروهي اين را درك كردند نه همگان، اما ۵۷ همه رسيدند ، قرآن ميگويد همه بايد برسند لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَديدَ فيهِ بَأْسٌ شَديدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ براي چي؟ وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُه ُخدا ميخواهد ما را بيازمايد كه چه کسی به كمك خدا ميشتابد، وَ رُسُلَهُ چه کسی به ياري پيامبران خدا ميآيد بِالْغَيْبِ البته خدا به كار ذرهاي ما و شما نياز ندارد إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ (۲۵) ولي ما بايد خودمان امتحان بشويم، ما خودمان بايد آزمايش بشويم، ما بايد خودمان را بسنجيم كه چقدر براي اسلام ناب محمدي (ص) آمادگي فداكاري داريم،اسلام در قالب تئوري مطرح بود امام اين اسلام را ازحالت لفظ و تئوري به حالت عملي در آورد حكومت تشكيل داد، حكومت اسلام ناب، فرمود نه اسلام آمريكايي، و نه اسلام انگليسي، اسلام ناب و خالص محمدي(ص)، اسلام علوي(ع)، اسلام فاطمي(ص)، اسلام حسيني(ع) و الله آن اسلامي كه امام آورد و حاكميت داد اسلام حسيني(ع) بود، نهضت ما حسيني(ع) است رهبرمان امام امت، آن وقت در دنيا هر حكومت نوپايي كه پيدا بشود دنياي استكبار ۱ سال ۲ سال، ۳ سال به آزمون و به امتحان مينشيند، ببينيد حكومت چگونه است؟ چي از دلش در ميآيد، بعد عليه حكومت يا نهي حكومت موضع منفي يا مثبت بگیرد. اما از همان روز اول انقلاب ما موضع منفي گرفتند، اين را خوب فهميدند، خوب شناختند انقلاب ما را و خوب شناختند رهبري انقلاب را ميدانند اين رهبري، رهبري كه بتوانند نفوذ درش پيدا بكنند نيست،
در دولت نفوذ پيدا كردند از دلش بني صد در آوردند،
در دولت نفوذ پيدا كردند در دلش بازرگان در آوردند،
در دولت نفوذ پيدا كردند از دلش عناصر جاسوس پيدا كردند،
اما رهبري متسلط، نفوذ ناپذير، دشمن اين را ميداند، از همان روز اول سعي كرد به دشمني پرداختن آيا دشمني ما با نظام سلطه دشمني صوري و شكلي است ؟ شعاری است؟ يا دشمني ماهوي و اصلي است؟ فقط دو تا راه وجود دارد تا اين دشمنیها از بين برود:
۱- ما از روحيهي انقلابيمان عقب نشيني كنيم و تابع آرمانهاي آنها بشويم
۲- نظام سلطه از خر شيطان بيايد پايين، آنكه از خر شيطان پايين نميآيد و ما هم از آرمانهايمان عقب نشيني نميكنيم قطعا دشمني ما دشمني جدي است، ما كجا ميتوانيم پاسخ دندان شكن به دشمنان خود بدهيم؟
۲۲ بهمن متينگ ميليوني مردمي مردم پاسخ است،
۱۲ فروردين بزرگداشت روز تغيير نظام ايران زمينمان پاسخگوست
و محكمترين پاسخ روي صندوقهاي آراست، كه ما در ماه خرداد با همهي حوادثي كه برايمان دارد چهارده خرداد داره ۱۳ خرداد دارد، ۱۵ خرداد دارد، ۳خرداد دارد، فتح خرمشهر، امتحان ۲۸ خرداد هم جلو روي ماست،
اين امتحان، امتحان كنكور سراسري دانشگاه نيست،
اين امتحان، امتحان حوزه نيست،
امتحان تعيين سرنوشت يك ملت بزرگ به نام ايران اسلامي است اگر مردم شريف ما به خوبي درك كنند كه حضور پرشور آنها در صحنهي انتخابات رياست جمهوري چطور خنثي كنندهي بسياري از توطئههاي دشمنان و تأمين كننده امنيت كشور اسلامي ماست قطعا مشاركت حداكثري را رقم خواهند زد و حضور بر سر صندوقها را با وضو و طهارت نفس و با قصد تقرب به خدا انجام خواهند داد. چون مشاركت حداكثري و حضور پرشور مردم در عرصهي انتخابات قدرت برتري ايران اسلامي ما را نسبت به كشورها به اثبات خواهد رساند و دشمنان ما را در تنگنايي قرار خواهند داد، رهبري معظم انقلاب اسلامی در اين زمينه فرمودند: شور انتخاباتي در كشور و حضور مردم پاي صندوقهاي رأي،
ميتواند تهديدهاي دشمن را بي اثر كند،
ميتواند دشمن را نا اميد كند، ميتواند امنيت كشور را تأمين كند،
ملت عزيز ما در همهي نقاط كشور اين را بدانند حضور گسترده آنها در پاي صندوق رأي در آيندهي كشور تأثير دارد در امنيت، در استقلال، در ثروت ملي، و در اقتصاد و در همهي مسائل مهم كشور تأثير ميگذارد نطق اين بزرگوار، در ۱/۱/ ۹۲، يك نوع تكليف است، با اين ملاحظه من به عنوان يك ايراني، نه به عنوان يك مسلمان و ايراني، به چندين دليل وظيفه ميدانم به پاي صندوق رأي بروم و رأي خودم را به صندوق بيندازم:
۱- چون ميدانم در تعيين سرنوشت كشور رأي من اثر دارد و قرآن هم به من فرمود: إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ در نتيجه وظيفه ميدانم كه در انتخابات شركت كنم .
۲- من رأي ميدهم چون آزادم، مستقلم و اجازه نميدهم كه ديگران در بارهي من تصميم بگيرند و فريب رسانههاي بيگانه را نخواهم خورد،
۳- من رأي ميدهم چون ميخواهم پرچم اسلام ناب كه به وسيله امام و شهدا عزيز در اين كشور برافراشته شد، در اهتزاز بماند
۴- من رأي ميدهم چون يك ايراني هستم، رؤياي من رؤياي ايراني است، ايران قوي، ايران با اقتدار، ايران با عزت، من براي قوت كشورم برای اهتزاز كشورم، استقلال كشورم، اقتدار كشورم ميخواهم رأي بدهم
۵- من رأي ميدهم چون ميخواهم به پيام رهبرم و مانند ديگر مردم انقلابي به جهادگر عزيز لبيك بگويم بگويم لبيك يا خامنهاي
۶- من رأي ميدهم چون ميخواهم دشمنان ايران و دشمنان نظام مظلوم نا امید شوند و ميخواهم ياران نظام و ياران عزيز كشور خودمان را خوشحال بسازم، من اهل تولايم، من اهل تبرايم، از دشمنان بيزارم و به دوستان پيوستم
۷- من رأي ميدهم، ميخواهم در قيامت در محضر امام و شهدای والامقام و امروز در محضر رهبري و امت بزرگ ايران شرمنده نمانم،
۸- من رأي ميدهم چون ميدانم هر رأي يك سند ضمانت است، براي حفظ و اقتدار نظام و آرمانهاي شهدا
۹- من رأي ميدهم چون یک ايراني آگاه و بصير هستم و براي سرنوشت خودم و كشورم ارزش قائلم و مسئوليت دارم من فرزند اين مرز و بومم و نميتوانم نسبت به كشورم بي تفاوت باشم،
۱۰-من رأي ميدهم چون حضور در انتخابات را يك حماسه، يك جهاد سياسي ميدانم و ميخواهم به تبعيت از رزمندگان و سلحشوران در اين رزم عمومي، چون رزمندگان حضور داشته باشم، و دهها دليل ديگر براي حضور در انتخابات و دادن رأي به كانديداي مورد نظر را در اختيار دارم، بي تفاوتي، سستي، در فرهنگ من ايراني من مسلمان، وارث ميراث امام و شهدا نبايد باشد به اميد ملاقات همديگر در پاي صندوقهاي رأي
إِنَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ وَ أَبْلَغَ الْمَوْعِظَةِ- كِتَابُ اللَّهِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ وَ الْعَصْرِ *إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي خُسْرٍ*إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ
اَللَّهُمَّ انْصُرْ اْلإِسْلَامَ وَالْمُسْلِمِيْنَ و انصر من نصر الدين
وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَ المؤمنين