امام جمعه کاشان : شهید با چشم دل خدا را می بینند / انسان می تواند با توسل به مقامات عالی برسد
حجت الاسلام سید سعید حسینی در سومین جلسه مباحث شرح صحیفه سجادیه اظهار داشت : در جلسه قبل گفتیم ، پنج سوره قران با حمد شروع می شود ١ _ سوره مبارک حمد ٢ _ سوره مبارک انعام ٣ _ سوره مبارک کهف ۴_ سوره مبارک سبا ۵ _ سوره مبارک فاطر . در بین این پنج سوره ، بزرگان تفسیر مانند ایت الله جوادی املی در تسنیم ، ذیل سوره حمد می فرماید ، الْحَمْدُ لِلَّهِ رب العالمین ، که در سوره حمد امده است جامع ترین در بین این پنج سوره است ، اما حمدی که در ایه ٣۶ سوره جاثیه امده است « فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِينَ » جامع تر ین حمدی است که در قران امده است . ان هم به دو دلیل ،
١ _ وقتی می گوئیم « فَلِلَّهِ الْحَمْدُ » حصر حمد و تشکر از خدا صریحا بیان شده است . تشکر فقط مخصوص خداوند است . « لِلّه » بر حمد مقدم شده است . ولی وقتی می گوئیم ، « الحمد لله » ، باید توضیح بدهیم و تحلیل کنیم که چطور حمدها مخصوص خداوند است و بزرگان نیز ان توضیح را فرموده اند . از دو ایه استفاده می کنیم که همان نتیجه بدست بیاید .
الف ، ایه ١۶ سوره رعد « قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ » آفریننده همه چیز خداوند است .
ب : آیه هفت سوره سجده « الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ » هر چه خداوند افریده است ، احسن افریده است . از کوچکترین موجود مانند مورچه تا بزرگترین اشیاء و موجودات ، مانند اسمان و خورشید ، پس خداوند همه اشیاء را افریده « مقدمه اول » و احسن هم افریده است « مقدمه دوم » ، پس حمد و تشکر می کنیم ، بخاطر ، زیبایی ها و کمال ،
٢ _ برتری دوم ایه ٣۶ سوره جاثیه این است « رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِينَ » مخصوص خداوند است حمد ، به دو دلیل ، رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الْأَرْضِ و همچنین ، رَبِّ الْعَالَمِينَ .
حجت الاسلام حسینی در ادامه دعای اول صحیفه گفت : امام سجاد ع می فرماید « الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ بِلَا أَوَّلٍ كَانَ قَبْلَهُ ، وَ الآْخِرِ بِلَا آخِرٍ يَكُونُ بَعْدَهُ » همۀ ستایشها مخصوص خداست ؛ آن وجود مبارکی که اوّل است ، بیآنکه اوّلی پیش از او بوده باشد ؛ و آخر است ، بیآنکه آخری پس از او باشد « الَّذِي قَصُرَتْ عَنْ رُؤْيَتِهِ أَبْصَارُ النَّاظِرِينَ ، وَ عَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ أَوْهَامُ الْوَاصِفِينَ » چشم ها از دیدن خدا قاصر هستند و هیچ کس نمی تواند خدا را وصف کند . امشب این سه مطلب را با کمک قران و تفسیر مرور می کنیم .
مطلب اول : اول و آخر بودن خداوند است . « هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ » بهترین جایی که می تواند این عبارت را توضیح دهد ایه دوم سوره حدید است ، خدا اول و اخر است . « هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ » . شرح این ایه را در المیزان بررسی می کنیم . علامه ره می فرمایند ، این که خدا اول و اخر است یعنی ، خدا بر همه چیز قدرت دارد ، ضمنا احاطه هم دارد . خدا از همه طرف ، بالا ، پائین ، راست و چپ و جلو و پشت سر بر همه احاطه دارد . وقتی خدا به یک چیز احاطه دارد ، پس اگر شما فرض کنید ، الف ، قبل از خدا ، اول بوده است . اگر خدا بر او احاطه دارد ، پس از شش جهت بر او احاطه دارد ، پس نمی تواند قبل از خدای متعال باشد آخر هم همینطور ، فرض کنید بگوئیم ، ب ، اخرین چیز است ، باز خدا از شش جهت هم بر او احاطه دارد ، پس او نمی تواند آخر باشد ، پس تبیین علامه ره برای اول و اخر بودن ، این است که هر چیزی را که شما فرض کنیم او اول و اخر است ، چون خدا بر او احاطه ، پس قبل و بعد از او می شود . این تبیین اول و اخر بودن خدا به کمک اسم مُحیط خدا . برای توضیح احاطه مطلبی را برای شما عرض می کنم ، اگر از شما که این جا نشسته ایم سوال کنند ، منزل چه خبر است ، کربلا ، غزه و مکه چه خبر است ، ما خبر نداریم و احاطه نداریم ، ولی عباد صالح خدا احاطه دارند ، دیوار و فاصله مانع انها نیست . در خاطرات ایت الله مصباح امده : یکی از همسایگان ما با اضطراب منزل ما امد و گفت دخترم که مقدمات عروسی او را فراهم کرده ایم گم شده است ، ایت الله مصباح فرمود : تنها راه این است که محضر ایت الله بهجت ره بروم ، محضر ایت الله بهجت می روم و سوال می کنم ، ایت الله بهجت بعد از توسل به اهل بیت و توجه ایت الله گفت ، دختر شما در حرم حضرت معصومه س در فلان مکان نشسته است . انها به حرم رفتند و دقیقا همان جا بود . بعد دختر گفت بنابر دلایلی راضی به این عروسی نبودم به این جا امدم . از این مکان هم می خواستم بروم اما قدرتی مانع حرکت من می شد .قدرت و اراده یک عبد صالح خدا . در منزل است اما احاطه دارد که ببیند در حرم چه کسی نشسته است دارد . خداوند هم بر همه چیز و همه طرف احاطه دارد ، چیزی از خداوند مخفی نیست . این تبیین « هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ » .
حجت الاسلام حسینی در ادامه گفت : جمله دوم دعای صحیفه این بود ، « الَّذِي قَصُرَتْ عَنْ رُؤْيَتِهِ أَبْصَارُ النَّاظِرِينَ » چشم بیننده ها نمی تواند خدا را ببیند . در سوره انعام ایه ١٠٢ و ١٠٣ این مطلب امده است « ذَٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ ۖ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ ۚ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ » خداست ، پروردگار شما می باشد ، جز خدا ، خدایی نیست ، همه چیز را آفریده است او را بندگی کنید ، بر همه چیز خدا وکالت دارد « لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ ۖ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ » چشم ها نمی توانند او را درک کنند . علامه ره در المیزان درباره این که چشم ها نمی توانند او را ببینند می فرماید ، در اخر ایه ١٠٢ قران فرموده ، خدا بر همه چیز وکیل است ، تا کلمه وکیل امد ، مردم مادی زمان پیامبر ص ، خدا را با وکیل های معمولی مقایسه کردند . چطور وکیل را در دنیا می بینیم و کار و پرونده خود را به او می سپاریم . مردم ، خدا را با وکیل مادی مقایسه کردند ، تا کلمه وکیل امد ، مردم گفتند ما می توانیم خدا را ببینیم . خدا برای این که این توهم را از بین ببرد فرمود « لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ » چشم ها نمی تواند خدا را ببیند چون خداوند جسم نیست ، چون خدا بی نیاز است جسم نیست . اگر جسم بود به اجزاء خودش نیاز دارد ولی خداوند صَمد و بی نیاز است . خدا وکیل است ، کار را بخدا بسپاریم ولی خدا دیده نمی شود ، و بدانید قوی ترین مردم کسی است که بخدا توکل کند ، هر جا در کارها کم اوردیم بگوئیم « تَوَكَّلْتُ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَايَمُوتُ » در ایه سه سوره طلاق قران می فرماید « وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» و هر کس بر خداوند توکل کند ، خداوند برای او کافی است . ابوذر نقل می کند ، محضر پیامبر ص بودم ، پیامبر ص فرمود ، اگر از شش هزار ایه قران ، هیچ استفاده نکرده ای ، همین یک ایه برای تو کافی است .
امام جمعه کاشان گفت : گفتیم ، خدا وکیل است ، کار را بخدا بسپاریم ولی خدا دیده نمی شود ، کسانی که با قران انس بیشتری دارند ، شاید سوال کنند ، در ایه ١٠٣ سوره انعام قران فرمود « لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ ۖ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ » ولی در سوره قیامت ایه ٢٢ و ٢٣ می فرماید « وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ ، إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ » چهرههايى در روز قیامت شاداب و با طراوت است و به پروردگارشان چشم دوختهاند . علامه ره در المیزان می فرماید ، این نگاهی که در سوره قیامت امده است نگاه با چشم ظاهری نیست ، بلکه نگاه با قلب و دل است . علامه ره با توجه به سوره نجم ایه ١١ « مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَىٰ » انچه دل ببیند دروغ نیست . فواد و قلب می تواند خدا را ببیند . به تعبیر امام صادق ع دو چشم در صورت داریم و دو چشم در دل و قلب ، پس « إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ » یعنی چشم دل انها ، خدا را می بیند . و این تعبیر برای شهدا تصریح شده است . پیامبر ص می فرماید ، اولین قطره خون شهید که ریخته می شود ، خدا به او هفت خصلت می دهم ، خصلت هفتم آنست که شهید نظر می کند به وجه الله . « لِلشَّهیدِ سَبْعُ خِصالٍ مِنَ اللَّه ...، وَ السّابِعَةُ انْ ینْظُرَ فِی وَجْهِ اللَّهِ » یک معنای وجه الله ، یعنی شهید با چشم دل خدا را می بیند ، یک معنای دیگر وجه الله یعنی ائمه را می بیند . در دعای ندبه می خوانیم « أَیْنَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذِی إِلَیْهِ یَتَوَجَّهُ الْأَوْلِیَاءُ » کجاست ، ان وجه اللهی که همه دنبال او هستند . علامه می فرماید ، یک معنای دیگر رویت خدا این است که وقتی انسان به ان مقام برسد ، هر چه ببیند می شود ، آیه خدا . خدا نما می شود . انسان به جایی می رسد که قلبش متوجه خدا می شود ، هیچ چیز انها را از خدا مشغول نمی کند . در بازار و محل کار هست ولی دل متوجه خداست . هیچ نمی بیند مگر این که خدا را می بیند . هر چه می بیند می گوید ، فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ . هر موجودی اگر چه یک مورچه کوچک هم باشد ، او را آیه ای از قدرت خدا می بینند که افریده است .
امام جمعه کاشان گفت : نکته پایانی بحث امشب « وَ عَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ أَوْهَامُ الْوَاصِفِينَ » از توصیف خدا عاجز هستند ، کسانی که می خواهند خدا را توصیف کنند . ایت الله جوادی آملی در شرح نهج البلاغه ، به نام « سَلونی قَبل ان تَفقدونی ، از من بپرسید قبل از این که من را از دست بدهید » .
وی در همین رابطه به داستانی اشاره نمود و گفت : ابن جوزی در بالای منبر گفت : « سَلونی قبل ان تفقدونی» بانویی هوشمند ، از معتقدان به ولایت حضرت علی ع از پشت پرده به او گفت : من سؤالی دارم ، ابن جوزی گفت : از هر چه می خواهی بپرس . زن شیعه گفت : به من خبر بده ؟ آیا این حدیث درست است که چون مسلمانان عثمان را کشتند ، جنازه اش سه روز بر زمین ماند و کسی حاضر نشد جنازه او را بردارد و دفن کند ؟ ابن جوزی گفت : بلی ؛ درست است . زن شیعه گفت : آیا این حدیث درست است که وقتی سلمان در « مدائن » از دنیا رفت ، امام علی علیه السلام از مدینه به مدائن رفت و بر جنازه سلمان نماز خواند و به احترام او ، در مراسم کفن و دفن او شرکت نمود ، و نگذاشت جنازه او بر زمین بماند ؟ ابن جوزی گفت : آری ؛ درست است . زن شیعه گفت : اکنون بگو چرا علی علیه السلام با آنکه در مدینه بود ، کنار جنازه عثمان نرفت ، تا آن را بردارد و به خاک بسپارد ؟ در این صورت یا علی علیه السلام خطاکار است که در دفن جنازه عثمان سستی نمود یا عثمان غیر مؤمن است که علی علیه السلام خود را از دخالت در دفن جنازه عثمان، معاف دانست؟ سبط ابن جوزی در مقابل این زن فروماند ؛ چرا که دید اگر هر کدام از آن دو « علی ع یا عثمان » را خطاکار بداند ، بر خلاف عقیده خود سخن گفته است ؛ زیرا هر دوی آنها را خلیفه بر حق می دانست . از این رو گفت : ای زن ، اگر با اجازه شوهرت بیرون آمده ای و در برابر نامحرمان این گونه بی شرمانه با من سخن می گویی که لعنت خدا بر شوهرت باد و اگر بدون اجازه او آمده ای ، خدا تو را لعنت کند . زن شیعه بی درنگ پاسخ داد : آیا عایشه وقتی به جنگ با امیرالمومنین علی علیه السلام بیرون آمد و جنگ جمل را به راه انداخت ، با اجازه و رضایت شوهرش یعنی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بیرون آمده بود یا بدون اجازه او ؟ ابن جوزی در پاسخ فروماند ؛ زیرا اگر می گفت ، بدون اجازه شوهرش بیرن آمده است ، عایشه را محکوم می کرد و اگر می گفت ، با اجازه بیرون آمده است ، پیامبر ص را تخطئه می کرد و هر کدام از این دو پاسخ ، با عقیده اش ناسازگار بود . به ناچار درمانده گردید و آنگاه با خجالت و افتضاح از بالای منبر پائین امد .
امام جمعه کاشان گفت : در کتاب « سَلونی قَبل ان تَفقدونی » ایت الله جوادی آملی ذیل خطبه اول نهج البلاغه ، در تبیین این که مردم نمی توانند خدا را وصف کنند ، می فرماید ، انسان ها چون محدود هستند ، خدا نامحدود است ، محدود نمی تواند بر نامحدود احاطه داشته باشد . کسانی که با قران انس بیشتری دارند ، شاید سوال کنند ، قران در ایه ١۵٩ و ١۶٠ سوره صافات می فرماید ، هیچ کس نمی تواند خدا را وصف کند جز مخلَصین . « سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ » خداوند از آن چه آنان مىگويند ، منزّه است « إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ ». بندگان خدا می توانند خدا را توصیف کنند . علامه ره در جلد هفده المیزان صفحه ١٧۴ ، ذیل آیه ١۵٩ صافات می فرماید ، وقتی انسان مخلص شد و در اخلاص دوام داشت . انتخاب شده خدا می شوند ، خدا ، به او اوصاف خودش را یاد می دهد لذا حرف او حرف خدا می شود . و به انچه خدا لایق اوست ، خدا را توصیف می کنند . وی با توجه به شهادت حضرت رقیه س گفت ، انسان می تواند با توسل به مقامات عالی برسد . یک نگاه به ما کنند ، از زمین به اسمان ترقی می کنیم . اگر متوسل به ائمه بشویم ، فکر به ذهن ما القاء می شود . وی گفت ، در عراق ، رئیس زندانی که مرحوم ابوترابی ، در انجا بودند ، و بسیار هم اقای ابوترابی را اذیت می کرد به او گفت ، همسرم می خواهد از من طلاق بگیرد و جدا شود و فردا جلسه دادگاه من هست ، به من گفته اند از شما کمک بگیرم ، اقای ابوترابی بعد از توسل به حضرت زهرا س به او گفت ، محبت شما به خانواده ات کم است ، فردا شاخه گل و طلا « النگو یا...» بخر و در دادگاه به او هدیه بده و از او عذرخواهی کن که برای او کم وقت می گذاری ، بعد از چند روز رئیس اردوگاه به ابوترابی گفت : ان کار را انجام دادم . همسرم در جلسه دادگاه شروع به گریه کردن کرد و گفت ، من منتظر شنیدن این جمله از تو بودم . مادرم به من گفت این کار را چه کسی به تو گفت و من در جواب گفتم ، سیدی در زندان است که من او را شکنجه می کنم . این توسل است .