تاریخ خبر:۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
حضور در مدارس : مدرسه ۲۷٨ ، دبستان دخترانه شکوفه های دانش _ شرح آیه ۵۵ سوره نساء : ١۶ /٢ / ١۴٠٣
امام جمعه کاشان : به دستورات خداوند مانند احترام به پدر و مادر و داشتن حجاب ، عمل کنید .
امام جمعه کاشان : امروز آمریکا و اسرائیل بزرگترین مانع برای اجرای دستورات پیامبر است . پیامبر ص می خواهد همه ما بندگان خوبی باشیم ولی امریکا می خواهد ما بنده بدی باشیم . در جنگ بین ، پیامبر ص و شیطان که امروز آمریکا هست ما باید در جبهه حق و پیامبر ص باشیم و ان را یاری کنیم .
حضور در مدارس : مدرسه ۲۷٨ ، دبستان دخترانه شکوفه های دانش _ شرح آیه ۵۵ سوره نساء : ١۶ /٢ / ١۴٠٣
امام جمعه کاشان : به دستورات خداوند مانند احترام به پدر و مادر و داشتن حجاب ، عمل کنید .
حجت الاسلام سید سعید حسینی با حضور در در جمع دانش آموزان دبستان دخترانه شکوفه های دانش اظهار داشت : ما هر کاری را با بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ شروع می کنیم . خداوند صفتی دارد که أَرْحَمَ الرَّاحِمِينٍ است ، یعنی از پدر و مادر ، معلم و حتی از خودتان به وجود خودِ شما مهربان تر است . خداوند در ایه ۵۵ سوره نساء می فرماید « فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَمِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ ۚ وَكَفَىٰ بِجَهَنَّمَ سَعِيرًا » مردم دو دسته می شوند ، بعضی از مردم به او « پیامبر ص » ایمان می اورند ، و برخی ایمان نمی آورند و حتی مانع او می شوند . کسانی که ایمان دارند ویژگی هایی دارند که چند مورد را برای شما می گویم .
امام جمعه کاشان گفت : بعضی از کسانی که ایمان ندارند ، اصلاً خدا را قبول ندارند ، بعضی هم بت پرست هستند و سنگ و چوب می پرستند ، ولی اولین ویژگی مومنین ، این است که خدای مهربان و واحد را قبول دارند « قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » ، اما انها می گویند ، خدا فرزند دارد ، مسیحیان می گویند حضرت مسیح پسر خداوند است و بعضی دیگر ، عُزیر را پسر خدا می دانند . وی در همین رابطه « حضرت عُزیر و برادرش » به داستانی اشاره نمود و گفت : امام باقر ع همراه فرزندش امام صادق ع در شام « سوریه امروز » تبعید بودند ، روزی در میدان شهر جمعیّت بسیاری جمع شده بودند . امام باقر ع از کسی پرسید : چه خبر است ، این جمعیّت برای چه اینجا جمع شدهاند ؟ او در جواب گفت : این جمعیّت ، کشیشان و عابدان مسیحیان هستند ، اینها در سال ، یک روز مراسمی دارند ، و آن روز همین امروز است ، اینها عابد و عالم بزرگی دارند که در عبادتگاه خود بالای این کوه ، میباشد ، سالی یک بار در چنین روزی جمع میشوند ، تا به زیارت آن راهب و عالم بزرگ خود بروند ، هم او را زیارت کنند و هم سؤالهای خود را که در طول سال برایشان پیش آمده از او بپرسند ، این جمعیّت در اینجا برای همین منظور جمع شدهاند ، که به زیارت عابد بزرگ خود بروند، اینها معتقدند که این عابد بزرگ، زمان شاگرد حضرت مسیح را درک کرده است . امام باقر ع همراه جمعی به سوی عبادتگاه عابد که در بالای کوه بود حرکت کردند .امام باقر ع سرش را با پارچهای پیچید که کسی او را نشناسد و به صورت ناشناس همراه جمعیّت به کنار عبادتگاه عابد رسیدند . سیمای زیبا و جذاب امام باقر ع عابد بزرگ را جذب کرد و عابد در میان این همه حاضران، به امام باقر ع رو کرد و گفت : آیا شما از مسیحیان هستید و یا از امّت اسلام و حضرت محمد ص میباشی ؟ امام باقر ع فرمود : از امّت اسلام هستم . عابد بزرگ پرسید : از علمای این امّت هستی یا از بیسوادان این امّت ؟ امام باقر ع فرمود : از بیسوادها نیستم . عابد و عالم بزرگ مسیحیان ، خود را جمع و جور کرد و تمام حواسش متوجّه امام شد و پس از لحظهای فکر ، خواست سطح علم و آگاهی امام را بیازماید ، چرا که او در همان نگاه اوّل ، عظمت مقام امام را دریافته بود ، اینک میخواست ، این عظمت برای خودش و برای حاضران آشکار گردد ، گفت : من مسائلی را از تو سؤال کنم یا تو سؤال میکنی ؟ امام باقر ع فرمود : تو سؤال کن ، هر چه بپرسی من آماده جواب هستم . عابد بزرگ رو به جمعیّت حاضر کرد و گفت : عجیب است که مردی از امّت محمّد این جرأت را دارد و میگوید تو سؤال کن و من آمادگی برای تمام سؤالهای تو را دارم ، حال سزاوار است که چند مسئله از او بپرسم . در یکی از سوال ها پرسید ، به من خبر بده از دو نفر شخصی که از یک مادر در یک ساعت دوقلو به دنیا آمدند و هر دو باهم در یک ساعت مردند ، اما یکی از آنها در وقت مردن پنجاه سال داشت ، و دیگری صد و پنجاه سال ، آنها چه کسانی بودند و قصه آنها چیست ؟
وی در ادامه گفت : امام باقر ع فرمود : این دو نفر ، دو برادر بودند بنام عُزیر و برادرش که دوقلو بودند ، این دو با هم سی سال زندگی کردند ، پس از سی سال ، روزی عُزیر از دهی عبور کرد دید که آن ده خراب شده و مردم آن مردهاند ، « مردم این شهر گناه کرده بودند و حرف پیامبر خدا را گوش نداده بودند ، ما باید خدا را عبادت کنیم ، ولی انها می گویند بت ها را پرستش کنید ، این بت ها می تواند چوب یا سنگ باشد و می تواند بت های انسانی مانند آمریکا باشد که می گوید باید حرف من را گوش کنید . ما می گوئیم باید حرف های خدا را گوش کنیم و همه کارهای ما برای خدا باشد ، مثل این که شما برای خدا روزه می گیرید و حجاب خود را حفظ می کنید . » عُزیر گفت : چگونه خداوند مردم این شهر را بعد از نابودیش دوباره زنده میکند ؟ وقتی چنین سخنی گفت خداوند او را به مدت صد سال میراند و دوباره او را بعد از صد سال زنده نمود و بعد فرمود به درازگوش خود نگاه کن که چگونه استخوانها ی دراز گوش را بهم پيوند مىدهيم و بر آن گوشت مىپوشانيم و خدا به الاغ روح داد و زنده شد . و به غذا و نوشیدنی ات نگاه کن که در این مدت سالم مانده و تغییری نکرده است . شما می دانید غذا اگر درون یخچال نباشد بعد از یک هفته فاسد می شود ولی خدا غذای حضرت عُزیر را صد سال سالم نگه داشت ، یک سال پنجاه هفته است ، یعنی عمر غذا پنجاه برابر شده و خداوند صدسال غذای عُزیر را سالم نگه داشت یعنی پنج هزار برابر . خدایی که غذا را بعد از 5000 سال سالم نگه داشته این قدرت را دارد که امام زمان 1200 سال زنده بماند ، زیرا اگر عمر انسان معمولی 80 سال باشد یعنی عمر امام زمان 15 برابر شده است در حالی که عمر غذا 5000 برابر شده است .
حجت الاسلام سید سعید حسینی گفت : یکی از دستورات خدا ، احترام به پدر ، مادر و معلم است . بعضی از بچه ها ، برای دراز کردن پاهای خودشان روبروی والدین هم از انها اجازه می گیرند . هر کس بیشتر از پدر و مادرش احترام بگیرد ، خدا او را بالا می برد ، خدا زمینه رشد او را از نظر علمی ، معنوی و مادی آماده می کند . و در همین دنیا خدا به او مقام والایی می دهد . وی در رابطه با احترام به پدر و مادر خاطره ای از رهبر انقلاب نقل کردند ، و گفتند : رهبر انقلاب برای استفاده از محضر یک استاد و ادامه تحصیل از مشهد به قم آمد ، رهبر انقلاب انقدر با استعداد و خوب درس می خواند که استادش کلاس خصوصی هم برای رهبر انقلاب می گذاشت ، بعد از مدتی ، چشم پدر رهبر انقلاب دچار درد و بیماری شد و پزشکان گفتند باید یک نفر از پدر مراقبت نماید ، پدر رهبر انقلاب با این که سه فرزند پسر بنام های سید محمد ، سید هادی و سید علی داشتند ولی گفت دوست دارم سید علی از من مواظبت نماید ، رهبر انقلاب نزد استاد خودش رفت تا اجازه بگیرد تا به مشهد برگردد ، اما استادش ناراحت شد و گفت در قم بمان ، تو اینده خوبی داری ، رهبر انقلاب نزد استاد و معلم دیگری برای مشورت رفت و او گفت ، شما به مشهد برگرد و خداوند انقدر مهربان است که می تواند معلم خوب قم را به مشهد بیاورد ، لذا رهبر انقلاب به مشهد برگشت و از پدر مواظبت نمود . مقام معظم رهبری می فرمایند : همین احترام به پدر باعث شد که خدا دست من را بگیرد ، من که طلبه معمولی بودم ، بعد استاد حوزه شدم ، بعد از انقلاب ، نماینده مجلس ، بعد رئیس جمهور و بعد از امام ره ، رهبر انقلاب شدند . ولی جبهه باطل می گوید ، به پدر و مادر و معلم بی احترامی کنید . رئیس جبهه باطل ، شیطان است . شیطان ها دو دسته اند ، شیطان های جن ، و شیطان های انسانی ، مانند آمریکا و اسرائیل .
امام جمعه کاشان گفت : خداوند می فرماید ، انسان ها را نکُشید ، کشتن ادم ها ظلم است . اما جبهه باطل می گوید ، مردم غزه را بکشید . لذا حدود هفت ماه چهل هزار نفر را اسرائیلی ها با بمب های آمریکایی کشته اند . خداوند دستور می دهد ، با هم مهربان باشید ، به پدر و مادر و معلم احترام بگذارید ، کارهای بد مانند کشتن انسان ها را انجام ندهید ، حجاب را رعایت کنید ، ولی جبهه باطل می گوید ، عکس دستورات خدا را عمل کنید . پیامبر ص می گوید خوبی ها را انجام دهید و جبهه باطل می گوید بدی ها ، مانند بی حجابی را عمل کنید .
حجت الاسلام حسینی گفت : خداوند در انتهای ایه ۵۵ سوره نساء می فرماید ، کسانی که حرف پیامبر را گوش نکنند ، خداوند انها را عذاب می کند . امروز آمریکا و اسرائیل بزرگترین مانع برای اجرای دستورات پیامبر است . پیامبر ص می خواهد همه ما بندگان خوبی باشیم ولی امریکا می خواهد ما بنده بدی باشیم . در جنگ بین ، پیامبر ص و شیطان که امروز آمریکا هست ما باید در جبهه حق و پیامبر ص باشیم و ان را یاری کنیم . باید جبهه باطل را هم بشناسیم و به انها کمک نکنیم . اولین ظلم امریکا به مردم ایران در سال ١٣٣٢ بود که دولت مردی اقای مصدق را با کودتا سرنگون کردند ، و رضا خان پهلوی را به تخت نشاندند . رضا خان در سال ١٣٢٠ به وسیله انگلیسی ها روی کار آمد ولی از سال ١٣٣٢ ، امریکایی به او گفتند ، باید نوکر ما باشی و به حرف ما گوش بدهی . بعد از رضا خان ، پسرش محمد رضا جای او نشست و او هم نوکر آمریکا بود ، ولی با تمام خدماتی که شاه به امریکا کرد ، بعد از پیروزی انقلاب که شاه فرار کرد ، به او جا ندادند و او به تیمارستان رفت .
امام جمعه کاشان گفت : در زمان شاه ما ضعیف و ذلیل بودیم . بعد از انقلاب که به حرف امام و رهبرمان گوش دادیم ما در علم و صنعت قوی شده ایم ، نخست وزیر شاه می گفت ، ایرانی ها بی عرضه هستند و آفتابه هم نمی توانند بسازند . اما بعد از انقلاب امام گفت ، ما می توانیم . امروز ما در صنعت ، پالایشگاه خلیج فارس را که بنزین تولید می کند ، ساخته ایم ، خارجی ها وقتی بازدید می کنند ، باور نمی کنند که ما ساخته ایم . ما ناو ساخته ایم که کل دنیا را رفته است . و امریکایی ها متعجب هستند .