تاریخ خبر:۱۴۰۳ سه شنبه ۸ خرداد
سلسله مباحث بررسی مبانی فکری شهید مطهری ره _ جلسه سیزدهم ، حضور در مسجد ، ٢١٠ _ ٧ / ٣ / ١۴٠٣
امام جمعه کاشان : سعی کنیم قدرت تفکر را در فرزندانمان ایجاد و تقویت کنیم
امام جمعه کاشان : امام علی ع می فرماید « الْعِلْمُ عِلْمَانِ : مَطْبُوعٌ وَ مَسْمُوعٌ ؛ وَلاَ يَنْفَعُ الْمَسْمُوعُ ، إِذَا لَمْ يَكُنِ الْمَطْبُوعُ » علم بر دو گونه است : يكى مطبوع ، يعنى علمى كه در طبيعت كسى سرشته است و يكى مسموع ، كه به گوش بشنوند . اگر علم مطبوع نبود علم مسموع سود ندهد . علم مسموع ، همان آموزش است ، همان علمی است که در کلاس یاد می گیریم
سلسله مباحث بررسی مبانی فکری شهید مطهری ره _ جلسه سیزدهم ، حضور در مسجد ، ٢١٠ _ ٧ / ٣ / ١۴٠٣
امام جمعه کاشان : سعی کنیم قدرت تفکر را در فرزندانمان ایجاد و تقویت کنیم
حجت الاسلام سید سعید حسینی در سیزدهمین جلسه گفتگو در رابطه با آثار شهید مطهری ره در مسجد باب الحوائج اظهار داشت : بحث جلسه قبل ایمان به غیب بود . انچه با حواس ظاهری درک می شود ، عالم محسوسات است ، و بخش دوم جهان عالم غیب است . شهید مطهری می فرماید ، مشکل غرب این است که جهان را در عالم محسوسات محصور و منحصر کرده است ، اما خداپرستان و اسلام می گویند ، عالم دیگری بنام عالم غیب هم داریم . مصادیق عالم غیب ، خدا ، فرشتگان ، روح ، معاد و امام زمان ع می باشند . شهید مطهری در این جا نکته ارزشمندی را ذکر می کنند و می فرمایند ، ایمان به غیب دو بخش است ١ _ مصادیق ایمان به غیب را قبول داشته باشیم . قبول داشته باشم ، معاد وفرشتگان هستند ، قبول داشته باشم که خدا و امام زمان ع هست ٢ _ از غیب کمک و مدد بگیریم . شهید مطهری در ادامه می فرماید : اگر کسی غیب را نفی کرد ، به او می گوئیم ، در محسوساتی که اطراف تو وجود دارد ، مصادیقی وجود دارد که این شدت نفی تو را کم می کند و یا لا اقل به باور خودت شک کنی ، وی در رابطه به یکی از مصادیق می فرماید : وقتی شما رادیو را روشن می کنی ، در میلیونیم ثانیه ، صدای امریکا ملعون را از انطرف کره زمین می شنوی ، این از طریق امواج الکترونیکی است که دیده نمی شود ، این یک مثال است برای کسی که غیب را نفی می کند ، تا نفی او را به شک برسانیم .
وی در ادامه گفت : بحث امروز از کتاب مجموعه آثار جلد ٢٢ و کتاب تعلیم و تربیت اسلامی است . نکته اولی که شهید مطهری عنوان می کنند ، این است که چرا باید تعلیم داشته باشیم ؟ ایشان می گویند ، چه فرد باشیم و چه جامعه ، اگر هدف داشته باشیم ، چه خودمان و چه افراد ، برای رسید به هدف نیاز به تعلیم و تعلم داریم . نکته بعدی ، معنی تعلیم است . تعلیم یعنی چه ؟ شهید مطهری ره می فرمایند ، تعلیم فقط آموزش نیست که معلم مطلبی را در کلاس اموزش دهد ، اموزش نصف کار است ، نصف دیگر یاد دادن تفکر است . به بچه ها یاد بدهیم که فکر کنند . مستند بیان شهید مطهری حکمت ٣٣٨ نهج البلاغه است ، امام علی ع می فرماید « الْعِلْمُ عِلْمَانِ : مَطْبُوعٌ وَ مَسْمُوعٌ ؛ وَلاَ يَنْفَعُ الْمَسْمُوعُ ، إِذَا لَمْ يَكُنِ الْمَطْبُوعُ » علم بر دو گونه است : يكى مطبوع ، يعنى علمى كه در طبيعت كسى سرشته است و يكى مسموع ، كه به گوش بشنوند . اگر علم مطبوع نبود علم مسموع سود ندهد . علم مسموع ، همان آموزش است ، همان علمی است که در کلاس یاد می گیریم ، و علم مطبوع ، علمی است که از درون بجوشد ، ذاتی است . علم مطبوع ، همان یاد دادن تفکر است . شهید مطهری در همین رابطه مثالی را ذکر می کنند و می گویند ، چند نفر خارجی به کرج امدند ، به پیرمردی برخورد کردند که اصلا سواد نداشت اما هر چه سوال کردند او جواب می داد ، انها تعجب کردند ، پیرمرد گفت ، من سواد ندارم اما برای هر سوال ، بیشتر فکر می کنم ، طبق بیان علی ع ، پیرمرد علم مسموع نداشت ولی علم مطبوع داشت .
وی در مثال دیگری افزود : می گویند كه یك غیبگو و رمّالی ، علم غیب گویی و رمّالی را به بچه اش آموخته بود . خودش در دربار پادشاه حقوق خوبی می گرفت . این علم را به بچه اش آموخته بود كه بعد از خودش ، او این پست را اداره كند . تا روزی كه او را به پادشاه معرفی كرد . پادشاه خواست كه او را امتحان كند . تخم مرغی در دستش گرفت و به او گفت : اگر گفتی كه در دست من چیست ؟ او هرچه حساب كرد نفهمید كه چیست . ابتدا گفت : وسطش زرد است و اطرافش سفید . بعد یك فكری كرد و گفت : این سنگ آسیایی است كه در وسطش هویج ریخته اند . « بچه ، سفیدی و زردی را فهمید اما اندازه را متوجه نشد که سنگ اسیا در دست جا نمی گیرد » پادشاه خیلی بدش آمد و بعد پدرش را آورد و گفت : آخر این چه علمی است كه به او آموخته ای؟ گفت : علم را من خوب آموختم ولی این عقل ندارد . آن حرف اول را از روی علمش گفت ولی این دومی را « كه آن را به این مورد تطبیق داد » از روی بی عقلی اش گفت ، شعورش نرسید كه سنگ آسیا در دست انسان جا نمی گیرد . این را عقل آدم باید حكم بكند . شهید مطهری ، می فرمایند ، والدین و کسانی که مسئول تعلیم هستند باید قدرت تفکر را به بچه ها یاد بدهند . مثال سوم : شهید مطهری می گویند ، در بین مراجع ، کسانی که قدرت تفکرشان بالاتر بوده است ، نوآوری انها در علم بیشتر بوده است ، مراجعی هستند که علم آموزی زیادی دارند ، سی سال درس خارج رفته است ، این خیلی ارزشمند است . شهید مطهری می فرماید ، جواهر الکلام ۴٣ جلد است ، اگر فرد جواهر را خوب هم بخواند و فقط استدلال صاحب جواهر را در مساله فقهی یاد بگیرد . مثلا ، ایا می تواند کسی زمینی را اجاره بدهد که مسجد بسازند ، او استدلال صاحب جواهر را نگاه می کند ، صاحب جواهر صغرا و کبرایی گفته و نتیجه گرفته است ، اگر ان فرد فکر نکند ، اگر تمام استدلال ها را در این ۴٣ جلد را هم بخواند ، اما او مقلد بزرگترها می شود ، با این که سی سال درس خارج رفته است ، اما بعضی از مراجع مانند ایت الله بروجردی ، که شهید مطهری شاگرد ایشان بوده است ، ١٢ سال درس خارج رفته است . مثال دیگر شیخ اعظم است ، که تمام طلبه ها از سال هفتم تا دهم مباحث ایشان را بخوانند ، شیخ انصاری ده سال درس خارج خوانده که سه سال ان در کاشان و شاگرد نراقی بوده است . امام ره و مقام معظم رهبری هم جزو همین دسته می باشد . این ها علاوه بر آموزش و تعلیم بخش قابل توجهی را به تفکر می پردازند . لذا ابداع این بزرگان هم بیشتر می شود . پدران و مادران ، گاهی اوقات ، سوالاتی را برای فرزندانشان مطرح کنند تا بچه ها فکر کنند
حجت الاسلام حسینی گفت : شهید مطهری ، از این جا به بعد ، را های ازدیاد قدرت و تقویت تفکر را مطرح می کنند ، چند راهکار می دهند که قدرت عقلانی ما و بچه ها زیادتر شود .