شرح خطبه اول نهج البلاغه _ جلسه بیست و نهم _ ٧ / ٨ / ١۴٠٣ _ دانشگاه علوم پزشکی
امام جمعه کاشان : شهدا اکرام شده خاص خداوند هستند
حجت الاسلام سید سعید حسینی در جمع اساتید و اعضاء هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی در ادامه شرح خطبه اول نهج البلاغه اظهار داشت : عبارت امروز از نهج البلاغه مربوط به آفرینش حضرت ادم است ، امام می فرماید ، « ثُمَّ جَمَعَ سُبْحَانَهُ مِنْ حَزْنِ الْأَرْضِ وَ سَهْلِهَا وَ عَذْبِهَا وَ سَبَخِهَا تُرْبَةً سَنَّهَا بِالْمَاءِ حَتَّى خَلَصَتْ وَ لَاطَهَا بِالْبَلَّةِ حَتَّى لَزَبَتْ فَجَبَلَ مِنْهَا صُورَةً ذَاتَ أَحْنَاءٍ وَ وُصُولٍ وَ أَعْضَاءٍ وَ فُصُولٍ أَجْمَدَهَا حَتَّى اسْتَمْسَكَتْ وَ أَصْلَدَهَا حَتَّى صَلْصَلَتْ لِوَقْتٍ مَعْدُودٍ وَ أَمَدٍ - أَجَلٍ - مَعْلُومٍ »
نکته اول : جسم انسان ، ثُمَّ ، یعنی ، بعد از آفرینش آسمان ، زمین و فرشتگان ، خداوند اراده نمود که انسان را خلق کند ، خدا بخشهایی از خاک سخت و خاک نرم و بخشی از خاک که اماده برای رشد گیاه است و از شوره زار ، خاک هایی را جمع کرد ، این چهار خاک را با اب مخلوط کرد تا گِل شد ، سپس ان را خمیر کرد ، بعد ان را محکم کرد و از انها صورتی پدید آورد ، دارای جوانب گوناگون ، اعضاء و جوارح ، و انها را محکم کرد مانند زمین سفت .
نکته دوم : ان صورت و زمین را خشکاند ، و ان را تا زمان معیّن و وقت مقرّر به حال خود گذاشت و روح در ان ندمید . و در مرحله سوم ، روح الهی را در ان دمید . مفسرین در رابطه با این که چرا خداوند از انواع و ترکیب زمین ، « خاک سخت و خاک نرم و بخشی از خاک که اماده برای رشد گیاه است و از شوره زار » انسان را آفرید ، می فرمایند ، حکمت ان این است که آفرینش انسان از ان چهار نوع خاک ، ترکیبی است از تمام بخش های مختلف روی زمین ، تا استعدادهای گوناگون و متنوع و تفاوت هایی که ، مورد نیاز یک جامعه بشری هست ، در این انسان و در بخش های مختلف بوجود بیاید ، پس حکمت ان ، داشتن استعدادهای متفاوت برای تشکیل یک جامعه است . همه نمی توانند استعداد پزشکی داشته باشند ، خداوند بایدبرای همه مشاغل استعداد متناسب خلق کند .
نکته سوم : آنجا که می خواهند خاک را بردارند ، ، خدا اسمان ها و زمین را خلق کرده ، خدا می خواهد خاک را از یک جا بردارد ، به زمین خطاب شد که قرار است این خاک از کره زمین برداشته شود ، منتهی ، وقتی به زمین گفتند ، بعضی از این انسان ها خوب می شوند و بعضی عاصی خداوند می شوند ، حاضر نبود که از او خاک بردارند ، چون قرار است در اینده عده ای معصیت کار شود . مرحوم آقای خویی در شرح منهاج البراعه ، از قول کتاب سَعْدُ السُّعود نوشته سید علی بن طاووس در روایتی می فرماید « اَنَّ الارض عَرَّفَهَا اَللَّهُ جَلَّ جَلاَلُهُ أَنَّهُ يَخْلُقُ مِنْهَا خَلْقاً فَمِنْهُمْ مَنْ يُطِيعُهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَعْصِيهِ فَاقْشَعَرَّتِ اَلْأَرْضُ وَ اِسْتَعْفَتِ اَللَّهَ وَ سَأَلَتْهُ أَنْ لاَ يَأْخُذَ مِنْهَا مَنْ يَعْصِيهِ وَ يُدْخِلَهُ اَلنَّارَ وَ إِنَّ جَبْرَئِيلَ أَتَاهَا لِيَأْخُذَ عَنْهَا طِينَةَ آدَمَ فَسَأَلَتْهُ بِعِزَّةِ اَللَّهِ أَنْ لاَ يَأْخُذَ مِنْهَا شَيْئاً حَتَّى تَتَضَرَّعَ إِلَى اَللَّهِ تَعَالَى وَ تَضَرَّعَتْ فَأَمَرَهُ اَللَّهُ تَعَالَى بِالاِنْصِرَافِ عَنْهَا فَأَمَرَ اَللَّهُ مِيكَائِيلَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَاقْشَعَرَّتْ وَ سَأَلَتْ وَ تَضَرَّعَتْ فَأَمَرَهُ اَللَّهُ تَعَالَى بِالاِنْصِرَافِ عَنْهَا فَأَمَرَ اَللَّهُ تَعَالَى إِسْرَافِيلَ بِذَلِكَ فَاقْشَعَرَّتْ وَ سَأَلَتْ وَ تَضَرَّعَتْ فَأَمَرَهُ اَللَّهُ تَعَالَى بِالاِنْصِرَافِ عَنْهَا فَأَمَرَ عِزْرَائِيلَ فَاقْشَعَرَّتْ وَ سَأَلَتْ وَ تَضَرَّعَتْ فَقَالَ قَدْ أَمَرَنِي رَبِّي بِأَمْرٍ أَنَا مَاضٍ لَهُ سَرَّكِ ذَاكِ أَمْ سَاءَكِ فَقَبَضَ مِنْهَا كَمَا أَمَرَهُ اَللَّهُ ثُمَّ صَعِدَ بِهَا إِلَى مَوْقِفِهِ فَقَالَ اَللَّهُ لَهُ كَمَا وُلِّيتَ قَبْضَهَا مِنَ اَلْأَرْضِ وَ هِيَ كَارِهَةٌ كَذَلِكَ تَلِي قَبْضَ أَرْوَاحِ كُلِّ مَنْ عَلَيْهَا وَ كُلِّ مَا قَضَيْتُ عَلَيْهِ اَلْمَوْتَ مِنَ اَلْيَوْمِ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ » خداوند به زمین فهماند که از کره زمین خلق می کند ، مخلوقی را که بعضی اطاعت می کنند و بعضی عاصی می شوند ، زمین لرزید و از خداوند طلب عفو کرد ، و درخواست کرد که از او بر ندارند که معصیت کار است . جبرائیل سراغ زمین امد ، طین و خاک ادم را بردارد ، زمین از جبرائیل به عزت خدا قسم داد که از او بر ندارد تا تضرع کند به درگاه خدا تا شاید بداء حاصل شود ، خداوند به جبرائیل دستور داد برگردد ، خداوند میکائیل را فرستاد ، باز زمین لرزید و تضرع نمود ، میکائیل هم به دستور خدا بر گشت ، بار سوم خداوند ، اسرافیل را فرستاد ، تا از زمین خاک بردارد ، باز زمین تضرع نمود ، خداوند دستور داد و برگشت ، خداوند عزرائیل را فرستاد ، زمین تضرع نمود ، ولی حضرت عزرائیل به زمین فرمود ، خداوند به من دستوری داده و من آن را انجام می دهم ، می خواهی دوست داشته باشی و یا می خواهی بدت بیاید ، پس از زمین مقداری خاک را قبض کرد ، و سپس به موقف خودش برگشت و خداوند فرمود ، همان طور که الان این قبض را از خاک برداشتی در حالی که بدش می امد ، من قبض ارواح را به تو می سپارم ، و ولایت خواهی داشت برای قبض ارواح
نکته چهارم : در رابطه با « لِوَقْتٍ مَعْدُودٍ وَ أَمَدٍ - أَجَلٍ - مَعْلُومٍ » است . ذیل آیه اول سوره انسان « هَلْ أَتَىٰ عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئًا مَذْكُورًا » مرحوم طبرسی در مجمع البیان در روایتی می فرماید : انسان شی بود ، گلی بود که روح در ان دمیده نشده بود ، خاک بود ، تا زمانی که خدا در ان روح بدمد . بعضی از روایات ، امده که چهل سال خاک انسان این گونه بود و ملائکه از خدا سوال می کردند ، این را برای چه خلق کرده ای ؟ در بعضی روایات امده ، شیطان هنوز معصیت نکرده بود ، از امر اُسجُدوا ، تخلف نکرده بود . در روایتی که عبدالعظیم حسنی از امام باقر نقل می کند ، امام باقر ع فرمود ، شیطان محافظ اسمان پنجم بود . شیطان مقام بالایی داشته و این درس است . بخاطر تکبر سقوط می کند . امام باقر می فرماید « اَلْعَظِيمِ وَ كَانَ إِبْلِيسُ يَوْمَئِذٍ خَازِناً عَلَى اَلسَّمَاءِ اَلْخَامِسَةِ يَدْخُلُ فِي يَضْرِبُ بِيَدِهِ عَلَى بَطْنِهِ فَيَقُولُ لِأَيِّ أَمْرٍ خُلِقْتَ لَئِنْ جُعِلْتَ فَوْقِي لاَ أَطَعْتُكَ وَ لَئِنْ جُعِلْتَ أَسْفَلَ مِنِّي لَأُعِينُكَ فَمَكَثَ فِي اَلْجَنَّةِ أَلْفَ سَنَةٍ مَا بَيْنَ خَلْقِهِ إِلَى أَنْ يُنْفَخَ فِيهِ اَلرُّوحُ » شیطان نگهبان اسمان پنجم بود ، وقتی جسد انسان را می بیند ، روی شکم ان جسد زد و گفت ، از چه خلق شده ای ؟ اگر تو از من بالاتر ، افریده شده باشی ، من از تو اطاعت نخواهم کرد .
نکته پنجم : در رابطه با دمیدن روح الهی است . ذیل آیه ٧٠ سوره اسرا « وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ » ، یک بحث وجود دارد که کرامت انسان چیست ؟ علامه در المیزان می فرماید ، عقل است . ولی ایت الله جوادی در تسنیم جلد چهل و نه می فرماید ، کرامت ذاتی انسان روح الهی است که در همه ما دمیده شده است . پس کرامت ذاتی داریم که روح الهی است که در همه دمیده شده است و کرامت اکتسابی ، که با تقوا بدست می اید . همچنین یک موقع مراحل پائین تقوا هست که برای ما می باشد و یک موقع ، مراحل بالاتر است که شهدا هستند . در سوره یس ، از آیه پنج تا بیست و هفت ، حبیب نجار از قول شهدا نقل می کنند ، می گوید ، شهدا در روز قیامت می گویند « قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ ۖ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ ، بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ » کاش فامیل ما می دانستند که خدا چه غفرانی شامل حال ما کرده و ما را مکرم قرار داده است ، شهدا اکرام شده خاص خداوند هستند ، و از این بالاتر ، تمام انبیاء هستند . در دعای ندبه امده « وَ كَرَّمْتَهُمْ بِوَحْیِكَ ، خدایا تو کرامت دادی با وحی با انبیاء » وحی که به انسان نازل می شود باعث کرامت می شود . ولی سرآمد انبیاء پیامبر ص است که در دعای ندبه امده « وَاَکْرَمَ مَنِ اعْتَمَدْتَهُ » در کنار این سرآمد ، دوازدا امام. معصوم هستند که در زیارت جامعه کبیره امده است « فَبَلَغَ اللّهُ بِكُمْ أشْرَفَ مَحَلِّ الْمُكَرَّمينَ » شریف ترین جایگاه افراد اکرام شده ، شما دوازده امام هستید . افتخار کنیم
« الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوِلاَيَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ و الائمه المعصومین »