تاریخ خبر:۱۴۰۳ شنبه ۲۵ اسفند
متن کامل خطبه اول نماز جمعه : مورخ : ٢٢ / ١٢ / ١۴٠٣
امام جمعه کاشان : در مشکلات ، توجه ما به خداوند باشد / هر کار خوبی انجام می دهیم ، تلاش کنیم برای رضای خدا باشد ، تا قبول شود
امام جمعه کاشان : قران در ایه بیست و هفت سوره مائده می فرماید « ... قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ » . خدا کار خوب را از همه قبول نمی کند ، خدا از انسان های با تقوا قبول می کند . هر کار خوبی انجام می دهیم ، تلاش کنیم برای رضای خدا باشد ، تا قبول شود .
متن کامل خطبه اول نماز جمعه : مورخ : ٢٢ / ١٢ / ١۴٠٣
امام جمعه کاشان : در مشکلات ، توجه ما به خداوند باشد / هر کار خوبی انجام می دهیم ، تلاش کنیم برای رضای خدا باشد ، تا قبول شود
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ
اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمین وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی سَیِّدِنا وَ نَبِیِّنا وَحَبیبِ قُلوبَنا اَبی القاسِم المُصطَفی مُحَمَّد ص وَ عَلي اَهلِ بَيتِه الطَيّبين الطّاهِرين سِیَّما بَقیّة اللّهِ فی الاَرَضین وَ لَعْنَةُ اللّهِ عَلَي أعْدآئِهِمْ أجْمَعينَ إلَي يَوْمِ الدّين
در صد و چهل و پنجمین خطبه در کاشان مُکرَّم ، روز سیزدهم ماه مبارک رمضان و بیست و چهارم اسفندماه خود و شما را به رعایت بیشتر تقوای الهی سفارش می کنم . « اُوصیکُم وَ نَفسیِ بِتَقوَی اللّه » . برادرانم و خواهرانم ، دانش آموزان عزیرم ، دختر خانم ها و آقا پسرها ، تقوا ، یعنی واجباتمان را انجام بدهیم و حرام الهی ، انچه که خداوند فرموده حرام است را انجام ندهیم . این می شود توصیه به تقوا . برای توضیح بیشتر ، مصداقاً هر هفته محضر صحیفه سجادیه می رویم و در هشتاد و نهمین جمله ، فراز دیگری از دعای بیستم صحیفه سجادیه دعای ( مَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ وَ مَرْضِيِّ الْأَفْعَالِ ) را خدمت شما عرض می کنم « اللَّهُمَّ أَنْتَ عُدَّتِي إِنْ حَزِنْتُ ، » خدایا ، وقتی من محزون می شوم ، تو توشه و دلخوشی من هستی ، برای توضیح بیشتر این عبارت ، کتاب هایی که صحیفه را شرح داده اند ، مرور می کنیم . برای « عُدَّه » می گویند ، وسایلی که انسان برای کاری اماده می کند ، مثلا ، اگر خدایی ناکرده سیل یا زلزله بیاید و یا آتش سوزی بشود ، در مقابل سیل و زلزله و آتش سوزی باید وسایلی آماده کرد . در این جا امام سجاد ع ، می فرماید ، من بعضی وقت ها محزون می شوم . چرا انسان محزون می شود ؟ می فرماید ، مثلا ، انسان یک محبوبی را از دست می دهد . دشمن ، سید حسن نصرالله یا حاج قاسم عزیزمان را شهید می کند ، یک محبوبی را ما از دست می دهیم ، پدر و یا پدر بزرگ مان ، و یا نزدیک ترین فامیل ، یا اتفاق بدی در زندگی ما ایجاد می شود ، در انسان ، یک حزنی بوجود می اید ، در اینجا ، باید به چه کسی پناه ببریم و چه وسیله ای داریم ؟ امام سجاد ع می فرمایند ، وقتی من محزون می شوم ، خودِ تو ، وسیله من هستی ، تو توشه و ابزار ، ساز و برگ و دلخوشی من هستی ، خداوند را در مصیبت ها و مشکلات یادتان نرود .
حجت الاسلام حسینی افزود : بحث اصلی و محوری و مستمر ما در خطبه ها ، قران بود ، که به ایه صد و بیست و هفت سوره بقره رسیدیم ، « وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا ۖ إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ » یا رسول الله به یاد آور زمانی را که ، ابراهیم بالا برد ، چهار چوب خانه کعبه از زمان حضرت ادم ع ساخته شده بود ولی در طوفان حضرت نوح ، اسیب دید ، این ایه می فرماید ، حضرت ابراهیم و حضرت اسمعیل ، خانه کعبه را بازسازی کردند ، موقعی که بازسازی می کردند ، دعا کردند ، خدایا از ما قبول کن که تو شنوا و دانا هستی . من متناسب با سن امروز حاضران نماز جمعه که نوجوانان و جوانان عزیز ما بیشتر امده اند ، تقریبا حدود هزار سیصد روزه اولی در نماز جمعه شرکت کرده اند « این امار را از قران هایی که توزیع شده عرض می کنم » علاوه بر جوان هایی که ، روزه دومی و سومی هستند . لذا ، سطح خطبه را آسان تر و متناسب با جوانان عرض می کنم .
نکات آیه :
نکته اول : اگر جوانان سوال کنند ، چرا حضرت ابراهیم و حضرت اسمعیل در مکه بودند ، که خانه کعبه را تعمیر می کنند ؟ من داستانی را از تفسیر مجمع البیان جلد یک ذیل این ایه بیان می کنم . در این تفسیر امده است ، حضرت ابراهیم از ساره فرزندی نداشت ، حدود صد سالگی ، خداوند از همسر دیگر حضرت ابراهیم هاجر ، که « خدمتکار حضرت ابراهیم بود » حضرت اسمعیل را داد . امام صادق ع ، فرمود ، انزمان ، حضرت ابراهیم ، ساره و هاجر و اسمعیل ، در شام زندگی می کردند ، ساره ، موقعی که هاجر ، صاحب فرزند شد ، ناراحت شد که چرا از او ، خداوند فرزندی را مقدّر نکرده است . خداوند دستوری به حضرت ابراهیم داد ، که برای تو امتحان و ماموریتی در نظر گرفته ام و ان این که ، هاجر و نوزاد شیرخوار را از شام حرکت بده و در جای دیگری ساکن کن ، حضرت ابراهیم از خداوند سوال کرد که به کجا بروم ؟ خداوند فرمود« اِلی حَرَمی » . به حرم من ، مکه برو . در حدیث امام صادق ع امده است ، بُراق ، همان وسیله ای که برای معراج پیامبر ص امده بود ، برای سفر حضرت ابراهیم ، هاجر و اسمعیل امد . انها از مناطق سبزه زار ، و مکان هایی که درخت ، نخل و زراعت داشت عبور می کردند ، حضرت ابراهیم سوال می کرد ، اینجا مکانی است که باید فرود بیائیم جبرائیل می فرمود ، باز مسیر را ادامه بدهید .
نهایتا ، انها به مکه رسیدند . انزمان مکه ، هیچ نداشت ، فقط کعبه و یک درخت در انجا بود . حضرت هاجر با اسمعیل شیرخوار ، زیر سایه درخت نشستند ، برادران و خواهران ، امتحان بسیار سنگینی بود . حضرت هاجر سوال کرد ، این جا باید بمانیم ؟ حضرت ابراهیم فرمود ، خداوند ، دستور داده است که من شما را در اینجا قرار بدهم . این ها امتحان است برای تقویت و محک ایمان حضرت ابراهیم و هاجر و به تَبَع انها اسمعیل است . حضرت ابراهیم حرکت کرد و به کوه ذی طوی ، رسید . روایت می فرماید ، در اینجا ، ابراهیم ع ایه سی و هفت سوره ابراهیم را خواند ، خدایا ، من ، همسر و فرزندم را در جایی گذاشته ام که اصلا ، « غَيْرِ ذِي زَرْعٍ » است و امکان ندارد چیزی بروید « رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ » خدایا ، من بخشی از خانواده ام را در مکانی گذاشتم که امکان زراعت در ان نیست ، کنار کعبه ، برای چه انها را گذاشتی ؟ « رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ » تا ، نماز را اقامه کند . بچه های عزیز روزه اولی من ، این امتحان سنگین را خداوند ، می فرماید ، برای این است که نماز اقامه شود ، و به تَبَع نماز ، روزه اقامه شود . « فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ » خدایا ، دلها را بسوی انان متمایل کن . به انها رزق بده تا انها شاکر باشند . روز بلند شد ، حضرت ابراهیم رفته و هاجر و اسمعیل در ان مکان بودند ، روز که بلند شد ، نوزاد شیرخواره ، تشنه شد . هاجر بلند شد ، و به منطقه بین مسعی « محل سعی » امد و فریاد زد ، و گفت ، ایا در این وادی انیسی هست ؟ جوابی نیامد ، از دور اب دید ، بسوی ان دوید ، اما ابی نبود و سراب بود ، دوباره به جای اول برگشت ، دوباره سراب دید ، هفت مرتبه مسیر بین صفا و مروه که هفتصد متر است را پیمود « حدود پنج کیلومتر » . در مرتبه اخر ، نگاه کرد و دید ، جایی که حضرت اسمعیل « کنار مروه » نشسته است ، از زیر پاهای کودک ، اب جاری شده است ، با شن های بیابان ، حوضچه ای درست کرد ، قبیله ای ، در منطقه عرفات ساکن بودند ، از پرواز پرنده ها « جایی که اب باشد ، معمولا پرنده ها دور ان پرواز می کنند » متوجه شدند که در ان منطقه اب وجود دارد . ان قبیله ، بسوی ان منطقه امدند و هاجر و اسمعیل را دیدند . از انان سوال کردند ، شما چه کسی هستید ؟ هاجر گفت ، من ، مادر ، پسرِ حضرت ابراهیم خلیل هستم ، این هم فرزند من است و خداوند دستور داده است در اینجا بمانیم . افراد قبیله به هاجر گفتند ، اجازه می دهی ، از منطقه عرفات بیائیم و در اینجا سکونت کنیم و خیمه بزنیم ؟ این همان دعای مستجاب شده حضرت ابراهیم است . انها امدند ، ، غذا و میوه می اوردند ، حضرت اسمعیل کودک شروع به راه رفتن کرد ، روایت داریم ، افراد قبیله ، یک یا دو گوسفند به حضرت هاجر و اسمعیل ، هدیه دادند و زندگی انها رونق گرفت . این یک معنا می شود از ان عبارتی که خواندم « اللَّهُمَّ أَنْتَ عُدَّتِي إِنْ حَزِنْتُ ، » خدایا ، وقتی من محزون می شوم ، تو توشه و دلخوشی من هستی .
نکته دوم : انها دعا کردند . حضرت ابراهیم بر گشت و حضرت اسمعیل بزرگ شده است . خدا دستور دوم را فرموده و این که ، کعبه را تعمیر کن . اینجا که دارند ، سنگ های کعبه را روی هم می گذارند ، حضرت ابراهیم و اسمعیل دعا می کنند « رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا » خدایا ، این خانه سازی کعبه را از ما قبول کن . اینجا ممکن است برای پسرهای گل ما و دختر خانم ها که روزه اولی هستند ، سوال پیش بیاید و این که ، مگر می شود ، انسان خانه کعبه را درست کند ولی خدا قبول نکند ؟ جواب این است که بله . قران در ایه بیست و هفت سوره مائده می فرماید « ... قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ » . خدا کار خوب را از همه قبول نمی کند ، خدا از انسان های با تقوا قبول می کند . الان عربستان ، مکه و مدینه و حرم ها را توسعه می دهند . اما انها با تقوا نیستند ، اگر با تقوا بودند ، به یمن حمله نمی کردند ، چندین سال است که عربستان به یمن حمله می کند و زن ، بچه ، کودک و جوانان را از بین می برد ، وقتی این همه به فلسطین ظلم می شود و غزّه در محاصره هست ، و یمنی ها باعث می شوند که کشتی ها بسوی اسرائیل نروند ، عربستان ، می گوید ، اسرائیل غصه دار نباش ، اگر یمن کشتی ها را می زند و مانع می شوند ، من برای تو مسیر زمینی ایجاد می کنم . خُب ، الان ، عربستان ، اگر خانه کعبه و بقیع را بسازد ، حرم پیامبر اکرم ص را توسعه بدهد ، چون تقوا ندارد ، خدا اصلا از انها قبول نمی کند « ... قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ » . هر کار خوبی انجام می دهیم ، تلاش کنیم برای رضای خدا باشد ، تا قبول شود .
نکته سوم : درسی که از هاجر و اسمعیل می گیریم ، برادران ، خواهران و نوجوانان ، در مشکلات ، توجه ما به خداوند باشد ، اگر واقعا از خدای متعال کمک بخواهیم ، مانند ماجرای هاجر و اسمعیل ، در منطقه ای که اصلاً محال بود بشود زراعت نمود ، خداوند اسباب راحتی انان را فراهم نمود .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ :
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ، اللَّهُ الصَّمَدُ ، لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ ، وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ .