متن کامل خطبه اول نماز جمعه : مورخ : ٢٩ / ١ / ١۴٠۴
امام جمعه کاشان :هر کس دوست دارد برگزیده خداوند باشد، راه آن تسلیم بودن در برابر خداوند است.
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ
اَلْحَمْدُ وَ الثَّناءُ لِلِّهِ رَبِّ العالَمین وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی سَیِّدِنا وَ نَبِیِّنا اَبی القاسِم المُصطَفی مُحَمَّد ص وَ عَلي اَهلِ بَيتِه الطَيّبين الطّاهِرين سِیَّما بَقیّة اللّهِ فی الاَرَضین وَ لَعْنَةُ اللّهِ عَلَي أعْدآئِهِمْ أجْمَعينَ إلَي يَوْمِ الدّين
در صد و پنجاهمین خطبه در کاشان مُکرَّم ، در نوزدهم شوال، بیست و نهم فروردین ، خود و همه شما را به رعایت تقوای الهی سفارش می کنم. « اُوصیکُم وَ نَفسیِ بِتَقوَی اللّه ». تقوا یعنی هر چه خدا واجب کرده انجام بدهیم و هر چه حرام نموده آن را ترک کنیم، مصداقاً هر هفته محضر صحیفه سجادیه می رویم و در نود و چهارمین جمله ، فراز دیگری از دعای بیستم صحیفه سجادیه دعای ( مَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ وَ مَرْضِيِّ الْأَفْعَالِ ) را خدمت شما عرض می کنم « اللَّهُمَّ ، وَ عِنْدَكَ ، فِيما أَنْكَرْتَ تَغْيِيرٌ ، » خدایا ، چیزهایی هست که برای تو ناپسند است و تغییر آن هم بدست تو می باشد. معنی این چیست؟ سید علی خان کبیر ره ، شارح برجسته صحیفه سجادیه می فرماید « أَنْكَرْتَ » یعنی، خدا آن کار را ناپسند می داند و توان تغییر آن دست خدا می باشد، یعنی می توانی آن را که نمی پسندی، تغییر بدهی تا مورد رضایت تو قرار بگیرد. برادران و خواهران، این مورد را هم می شود در مسائل فردی و هم اجتماعی می توان تعریف نمود. چیزهایی در قران هست که می فرماید خدا دوست ندارد و چیزهایی هم در قران امده که می فرماید، خدا دوست دارد، اتفاقاً اگر رجوع کنید، آنجایی که خداوند فرموده « یَحِبُّ، خدا دوست دارد » شانزده مورد است و « لا يُحِبُّ » هم شانزده مورد است. چند مورد از « لا يُحِبُّ » را بیان می کنم
١ _ آیه ١٩٠ سوره بقره «إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ » خدا آنهایی را از حق خودشان تجاوز می کند، دوست ندارد، تعدی کنندگان از حدود وحقوق الهی را دوست ندارد
٢ _ آیه ٣۶ سوره نسا « إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا» خدا، انسان متکبر و فخر فروش را دوست ندارد
٣ _ آیه ١٠٧ نساء « إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ خَوَّانًا أَثِيمًا » خدا انسان خیانت کار و گناه کار را دوست ندارد. عبارت امام سجاد ع این بود، خدایا، تغییر آنچه مورد انکار تو می باشد، نزد توست.یعنی خدایی ناکرده اگر این گناهان « خیانت، اِثم، گناه، فخر فروشی و... » در زندگی من هست از خدا بخواهم که خدایا، این ها را تغییر بده تا با این وضعیت از دنیا نروم، و همین مطالب در مقیاس اجتماع در نظر بگیرید. در جامعه چیزهایی وجود دارد که مومنین نمی پسندند. مانند گناهان و بی حیایی ها. تغییر این ها اسبابی می خواهد. مثلاً ازدواج آسان یکی از مواردی است که بی حیایی را کم می کند. ازدواج اگر بخواهد انجام بشود، به مسکن و شغل مرتبط است، باید خانه داشته باشند « ملکی یا استیجاری » باید شغل داشته باشند. خدایا تو می توانی آنچه را که مورد انکار و ناپسندی تو می باشد تغییر بدهی، یعنی اسباب آن دست تو می باشد، به ما توفیق بده آن را بدست بیاوریم. از مسکن، اشتغال و ازدواج تا عفت و حیا در جامعه. « اللَّهُمَّ ، وَ عِنْدَكَ ، وَ فِيما أَنْكَرْتَ تَغْيِيرٌ ، » این توصیه به تقوا در خطبه اول بود.
حجت الاسلام حسینی افزود : بحث اصلی و محوری و مستمر ما در خطبه ها ، قران است ، که به ایه صد و سی و یک سوره بقره رسیدیم ، « إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ ۖ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ » خدا به حضرت ابراهیم فرمود، تسلیم باش. گفت، ، من تسلیم خدای رب العالمین هستم.. پنج نکته در رابطه با این ایه را از مفسرین والا مقام عرض می کنم.
نکات آیه :
نکته اول: علامه ره در المیزان، جلد یک صفحه سیصد می فرماید، این ایه، تفسیر آیه قبل است که قران فرمود « اصْطَفَيْنَاهُ » ما حضرت ابراهیم را برگزیدیم. این ایه علت برگزیده شدن را تفسیر می کند. اگر یک نفر « دختر و پسر، سپاهی و ارتشی و اداری ما » بخواهد جزو برگزیدگان عالم و مصطفای الهی بشود راه آن چیست؟ هر کس دوست دارد برگزیده خداوند باشد، راه آن تسلیم بودن در برابر خداوند است. علامه ره می فرماید، این تفسیر آیه قبل« اصْطَفَيْنَاهُ » است. راز اصطفاء و برگزیده شدن حضرت ابراهیم این بود که او تسلیم خداوند بود.
نکته دوم : مرحوم طبرسی در مجمع البیان، جلد یک صفحه دویست و دوازده می فرماید، برخی از علمای اهل سنت، می گویند این جمله حضرت ابراهیم که فرمود « اَسلِمت، من تسلیم می شوم » مربوط به قبل از نبوت حضرت ابراهیم است. ولی مجمع البیان و علامه طباطبایی ره، ایت الله جوادی املی و دیگر بزرگان می فرمایند، اینطور نیست. این مراتب تسلیم و ایمان است. درجه بندی است. حضرت ابراهیم در ابتدا هم فرموده بود، « اِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا ۖ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ، آیه ٧٩، سوره انعام ». من روی خود را از توحید بر نمی گردانم، متمایل به چپ و راست نمی شوم تسلیم خداوند هستم. ابتدای نبوت هم تسلیم بود، اینجا مراتب تسلیم بالاتر می رود، اینجا، حضرت ابراهیم اوج می گیرد. به تعبیر دیگر، خداوند مطلوب هایی دارد، گاهی مطلوب خداوند علمی است مانند آیه نوزده سوره محمد صلی الله علیه و اله « فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ » ای رسول الله بدان، معبودی جز، خدای یکتا نیست. گاهی مطلوب خداوند، عملی است « اَسلِم » تسلیم شو، و او می فرماید« اَسلَمتُ »
نکته سوم : حضرت ابراهیم فرمود، « أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ » نفرمود« أَسْلَمْتُ لِرَبِّی، تسلیم ربّ خودم هستم » آیا این نکته ای دارد؟ بزرگان به نکته ای اشاره کرده اند که دقت می خواهد. درایه ١١ سوره فصلت قران می فرماید« فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ » خدا به آسمان ها و زمین خطاب می کند که مطیع من باشید، یا از روی رغبت و یا از روی بی رغبتی. آسمان ها و زمین جواب دادند، ما مطیع هستیم با رغبت. مفسرین نکته دقیقی فرموده اند که « قَالَتَا » دو نفر بود، اما « طَائِعِينَ » جمع است. با هم متناسب نیست، « ما دو تا، همه مطیع هستیم » مفسرین می گویند، یعنی تمام کاروان هستی، هر آنچه در آسمان ها و زمین و بین آسمان ها و زمین وجود دارد، همه مطیع تکوینی خداوند هستند. خورشید با اذن خدا طلوع و غروب می کند و تخطّی نمی کند، وگرنه نظام هستی بر هم می ریزد. اینجا هم حضرت ابراهیم، شبیه همان جواب را می دهد، می فرماید، ربوبیت و تدبیر خدا، در تمام هستی جریان دارد، همه آسمان ها و زمین، موجودات، تسلیم خداوند هستند و به تعبیر ایه ٨٣ ال عمران « أَفَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ » عده ای سراغ دین خدا می روند، در حالی که هر آنچه در آسمان و زمین است، تسلیم خداوند است. خلاصه نکته سوم این بود، توحید حضرت ابراهیم، خیلی بالا می باشد، می بیند تمام موجودات آسمان ها و زمین تسلیم هستند لذا نفرمود « أَسْلَمْتُ لِرَبِّی » چون این ها را می بیند فرمود « أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ »
نکته چهارم: اگر کسی به این مرحله برسد که ببیند همه موجودات تسلیم خداوند هستند، به مرحله ای می رسد که در روایات و مناجات ما به آن مرحله « انقطاع الی الله » از همه می بُرند، فقط توجهش به توحید است. و حضرت ابراهیم به این مرحله رسیده است. در مناجات شعبانیه از خدا درخواست می کنیم « إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَيْكَ » خدایا من را به مرحله انقطاع برسان، فقط تو را ببنیم « البته چهارده معصوم در مسیر خدا هستند » در دعای روز یک شنبه این را درخواست می کنیم « وَاحْفَظْنِى بِعَيْنِكَ الَّتِى لَاتَنَامُ، وَاخْتِمْ بِالانْقِطَاعِ إِلَيْكَ أَمْرِى » خدایا با چشم بینای خودت من را حفظ کن، که آنی هم. نمی خوابد، امر من را به انقطاع الی الله ختم کن. من در توحید به این مرحله برسم. علامه شُبَّر ذیل ایه سوم سوره نصر « وَاستَغفِرهُ ۚ إِنَّهُ كانَ تَوّابًا » می فرماید، استغفار پیامبر ص چند توجیه دارد و یکی از آنها این است که به مرحله انقطاع برسد، استغفار اینقدر ظرفیت دارد. اینجا حضرت ابراهیم، وقتی با شهود کاملِ خود می بیند، آسمان ها، زمین، ملائکه، درخت و کوه و همه موجودات در آسمان ها و زمین، تسبیح گو خداوند هستند به مرحله انقطاع رسیده است، لذا وقتی از منجنیق پرتاب می شود، در فاصله منجنیق تا اتش، جبرائیل نازل شد و فرمود « اَلَکَ حاجَة » آیا حاجتی داری؟ ابراهیم ع جوابش داد « اَمّا اِلیک فَلا » به تو نیاز ندارم. انا در روایات داریم همان لحظاتی که ابراهیم رها شده بود و به جبرائیل گفت به تو نیاز ندارم به پنج تن متوسل شد و فرمود « الهی بحق محمد، فاطمه، علی، حسن و حسین» این آتش را برای من سرد و سالم قرار بده. تسلیم محض بودن انسان را به مرحله انقطاع می رساند
نکته پنجم: از من و شما خواسته اند که نسبت به پیامبر ص، دوازده امام و نسبت به استمرار ولایت زمان ع، یعنی ولایت فقیه، تسلیم کامل باشیم. قران در ایه ۶۵ سوره نساء می فرماید « فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا » قسم به پروردگارت، مردم ایمان نمی آورند، تا این که تو را حاکم قرار دهند در نزاع ها واختلاف ها، وقتی رهبر الهی، پیامبر ص ، دوازده امام و ولایت فقیه، حکمی کرد، کامل تسلیم باشند. و حتی در درون خودشان هم اعتراضی نداشته باشند.
ایت الله جوادی آملی در تسنیم جلد هفت، صفحه ١۴٨ می فرماید، اگر فقیه جامع الشرایط، نایب امام زمان ع و ولیّ مسلمین، حکم و دستوری داد، امام صادق ع می فرمایند « إذا حَكَمَ بِحُكمِنا فلم يَقبَلْهُ مِنهُ فإنّما استَخَفَّ بحُكْمِ اللّه ِ و علَينا رَدَّ ، و الرادُّ علَينا الرادُّ عَلَى اللّه ِ » کسی حکم ولیّ فقیه را قبول نکند، در حقيقت حكم خدا را خوار شمرده و سخن ما را رد كرده است و هر كه ما را رد كند خدا را رد كرده.
خدایا: همه ما را تسلیم خودت، تسلیم قران، تسلیم چهارده معصوم و استمرار آنها تسلیم ولیّ فقیه قرار بده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ :
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ، اللَّهُ الصَّمَدُ ، لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ ، وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ .