بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ

اَلْحَمْدُ وَ الثَّناءُ لِلّهِ رَبِّ العالَمین وَ الصّلوة وَ السّلام علي خَيرَخَلقه و اَشرفِ بَريّته مُحمّد ابنِ عَبداللّه صَلّي اللّه عليه و آله و سَلّم وَ علي اَهلِ بَيتِه الطيّبين الطاهِرين سِیَّما بَقیّة اللّهِ فی الارضین و لَعْنَةُ اللّهِ عَلَي‌ أعْدآئِهِمْ أجْمَعينَ  إلَي‌ يَوْمِ الدّين‌

( اُوصیَکُم عِبادَالله وَ نَفسیِ بِتَقوَی اللّه ) در هفتاد و هشتمین خطبه نماز جمعه در کاشان مکرّم، همه برادران و خواهران و مهمانان گرامی و خودم، را به رعایت بیشتر تقوا، انجام واجبات و ترک محرمات سفارش می کنم، تلاش کنیم در کارنامه اعمال ما در شبانه روز حتی یک حرام نوشته نشود و دستِ فرشته کرام الکاتبین که مسئول ثبت اعمال ما هست از گناه و مکروه خالی باشد. نوشتاری سراسر نور و مملو از واجبات و مستحبات را به بارگاه الهی ارائه کنیم  نور محضر صحیفه سجادیه می رویم و در بیست و سومین جلسه، فراز دیگری از دعای بیستم صحیفه سجادیه دعای ( مَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ وَ مَرْضِيِّ الْأَفْعَالِ ) را خدمت شما عرض می کنم : ( وَ أَبْدِلْنِی مِنْ ظِنَّةِ أَهْلِ الصَّلَاحِ الثِّقَةَ  ) خدایا، بعضی انسان های صالح نسبت به ما بدگمان هستند، گمان بد انها را به اعتماد تبدیل کن. منظور این عبارت چیست؟ مرحوم آقای خویی می فرمایند : باید موقع صحبت کردن مخاطب را در نظر بگیریم، بعضی از بزرگان می فرمایند،. یعنی، ما وظیفه داریم اسباب بدگمانی را برطرف کنیم. فرض کنیم،. برادر یا خواهری از شما سوال کند، ایا مصلّی کاشان معارض دارد، ایا زمین متعلق به کسی بوده است یا نه؟ شما می توانید از مسئولین ستاد نماز جمعه تحقیق کنید تا برای شما تببین کنند و توضیح بدهند که تمام کارهای انجام شده زیر نظر ایت الله نمازی صورت پذیرفته و هیچ حق الناسی بر عهده کسی نیست و این بدگمانی او با تبیین مسئولین ستاد نماز جمعه تبدیل به اعتماد می شود و شک و گمان ان برادر و خواهر رفع می شود و در نماز جمعه شرکت می کند. و یا گاهی زن و شوهر با هم خوب هستند اما تلفن همراه، باعث شده، یکی از انها بدگمان شود، عکسی را در تلفن همراه دیده و بدگمان شده، این جا وقتی می گوئیم خدایا، بدگمانی او را به اعتماد تبدیل کن صاحب تلفن همراه باید اسباب این بدگمانی را از بین ببرد. و دنبال عکس و فیلم هایی که برای همسرش باعث بدگمانی است نرود. این توصیه به تقوا در خطبه اول بود.


حجت الاسلام حسینی افزود : بحث محوری و مستمر ما قران بود که  ایه 68 سوره بقره رسیدیم. این ایه داستان گاو بنی اسرائیل و مقتول است ( قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا هِيَ ۚ قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَا فَارِضٌ وَلَا بِكْرٌ عَوَانٌ بَيْنَ ذَٰلِكَ ۖ فَافْعَلُوا مَا تُؤْمَرُونَ ) بنی اسرائیل گفتند برای ما پروردگارت را بخوان تا برای ما تبیین کند ان گاو چه مشخصات و ویژگی هایی دارد. حضرت موسی فرمودند، خداوند می فرماید، گاوی است که نه پیر است و نه جوان، بین این دو سن است. چیزی که به شما دستور داده شده است انجام بدهید.

نکات آیه :

نکته اول : ببینید بنی اسرائیل چقدر گستاخ هستند، این گستاخی کجا دیده می شود؟ بجای این که بگویند، یا حضرت موسی، از خدای ما بخواه و درخواست کن، می گویند از پروردگارت بخواه، خیلی بی ادبی و گستاخی است،  گفتند « قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ، پروردگارت خودت را بخوان » نگفتند،  « اُدْعُ رَبَّنا، خدای ما ». شما به آئین موسی ایمان آوردید، شما اسلام اوردید و تسلیم شدید، باز هم می گوئید « رَبَّكَ»، این اولین درس است.  نسبت به خداوند و دین باید نهایت ادب را داشته باشیم

نکته دوم : خودخواهی بنی اسرائیل است. دوبار در همین ایه کوتاه  « لَنَا» آمده است.  « قَالُوا ادْعُ لَنَا » برای ما، و همچنین « يُبَيِّنْ لَنَا » اینجا مفسرین توضیح می دهند که این نشانه تکبر و خودخواهی بنی اس ائیل است. مقام معظم رهبری بعد از مطالعه کتاب های دفاع مقدس، می فرمایند : نویسنده کتاب که نفر اول کتاب است و نقش اول را در ماجرا دارد ، تلاش کرده در کل نوشتار و کتاب خودش را مخفی نگه دارد، نمی گوید من، می گوید بچه ها، این کار را انجام داده اند. اینطور شد. فاعل شد، چه کسی بوده است؟ خودش بوده است. این درس بزرگی است. تلاش کنید تا انجا که می توانیم، من، را مطرح نکنیم. خدا باید مطرح شود.

نکته سوم : این سوال های متعدد و عجیب بنی اسرائیل است. بزنطى از امام رضا ع نقل می کند، اگر بنی اسرائیل سوالات متعدد را نمی پرسیدند، هر گاو معمولی را ذبح می کردند، خاصیت احیا را داشت. « چون اولین دستور ذبح گاو بود »، و وقتی به مقتول می زدند، او زنده می شد. امام می فرماید : اگر هر گاوی را ذبح می کردند و فرمان خدا را اجرا می کردند ، کافی بود، اما گفتند، چه رنگی باشد، چه سنی باشد، و... امام رضا ع می فرماید، چون خودشان قیود را تشدید کردند خدا هم برای انان تشدید کرد، « ولو انهم عمدوا الى بقرة اجزاءتهم ولكن شددوا فشدد الله عليهم » به تعبیر تسنیم جلد 5 صفحه 236، قیود بعدی که اضافه شد از باب تشدید تکلیف است و علت و منشاء تشدید هم لجاجت بنی اسرائیل بود. سوالات غیر لازم را پرسیدند و همان دستور اول را اجرا نکردند. در روایت داریم، وقتی از پیامبر ص سوال کردند، یکی از واجبات ما حج است « وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا » هرکس مستطیع شود باید حج برود، یک نفر از پیامبر ص سوال کرد، ایا اگر از نظر مالی توانایی داشتیم ، هر سال واجب است انجام بدهیم، پیامبر سکوت نمودند، دوباره سوال نمودند، پیامبر ص فرمود : اگر می گفتم بله، چکار می کردی، وقتی من بیان نکردم هرساله، چرا سوال بنی اسرائیلی می پرسی، این هم درس است، پرسش غیر لازم ممنوع، هر چه دین برای ما بیان نموده، انرا دنبال کنیم.

نکته چهارم : در خطبه قبل گفتم، علت قتل ان شخص در بنی اسرائیل ان بود که پدرش متمکّن بود و ان پسر تنها وارث بود لذا پسر عموها، او را کشتند تا ارث کلان به انها برسد. امام حسن عسکری ع در روایتی که در تفسیر برهان جلد یک صفحه 110 امده است می فرماید: اگر انهایی که دنبال ثروت بودند، می آمدند و خدا را به حق محمد بن عبدالله ص می خواندند، همان ثروت را خداوند از راه حلال به انها می داد.ولی حال که او را به قتل رساندند، اگر از خدا درخواست می کردند که حسادت ما را از بین ببر و ما را به رزق خودت قانع کن، خدای متعال انجام می داد و اجابت می کرد، و حال که به قتل رساندند، ولی توبه می کردند، خدا انها را رسوا نمی کرد. باز هم بعد از مشخص شدن، اگر از خدا درخواست می کردند ما از این کار توبه می کنیم، خداوند کاری می کرد که اولیای دم از قصاص او بگذرند و او را عفو می نمودند. در روایتی داریم، علی ع، با اسب خودش به بازار امد، اسب را به فردی سپرد تا کاری را در بازار انجام دهد و برگردد. وقتی برگشت، اسب در همان مکان بود ولی افسار اسب را سرقت نموده بودند ، دنبال ان شخص گشتند، او را پیدا نمودند در حالی که در حال فروختن افسار بود. حضرت به او فرمود، تصمیم داشتم، به همان قیمتی که در حال فروش افسار بودی، بخاطر امانت داری و نگهداری اسب، به تو پاداش و انعام بدهم، ولی تو دنبال حرام بودی. برادران و خواهران در هر وضعیتی هستید خدا  را فراموش نکنید و خدا را در نظر داشته باشید .

درس های خطبه اول :

1_ توصیه به تقوا خطبه، این بود که از خدا خواستیم که  گمان افراد صالح نسبت به من تبدیل به اعتماد شود. توفیق به من بده، که من کاری کنم گمان بد انها از بین برود که یک راه آن تبیین است

نکات ایه 68 بقره این بود که :

2 _  وقتی با خدا و پیامبر و ولیّ خدا می خواهیم صحبت کنیم نگوئیم « رَبَّكَ، پروردگارت »، بگوئیم « اُدْعُ الله، اُدْعُ رَبَّنا، خدای ما ». خودخواهی و گستاخی ممنوع

3 _  « لَنَا، برای خودم، برای ما » بکار نبریم، این تکبر و خودخواهی را کنار بگذاریم. ان کار باید معرِّف شود.

4 _ سوالات لجوجانه بنی اسرائیلی ممنوع، وگرنه تکلیف خداوند تشدید می شود.

5 _  برادران و خواهران و جوانان عزیز ، هر مشکلی دارید ، خداوند پناه ما می باشد ، ائمه به اذن خداوند پناه هستند. پناه به خدا و ائمه هدی بیاورید

خدایا : در همه امور رضای خودت را و محبت چهاره معصوم را سرلوحه کا های ما قرار بده

خدایا : ما را از گستاخی و خودخواهی در مقابل احکام خودت حفظ بفرما

خدایا : ما را تسلیم احکام نورانی خودت قرار بده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ «۱» فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ «۲» إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ «۳»