حضور در مساجد ، ٢٧٩ _ سلسله مباحث شرح صحیفه سجادیه : شنبه شب ها _ مسجد شامخی _ جلسه چهاردهم : ۵ / ٨ / ١۴٠٣
امام جمعه کاشان : تمام کارهای خوب که با نیّت خالص انجام می دهید مصداق حسنه است و باعث امنیت شما از هول سخت قیامت است
حجت الاسلام سید سعید حسینی در چهاردهمین جلسه مباحث شرح صحیفه سجادیه اظهار داشت : در جلسه قبل گفتیم ، امام سجاد ع می فرماید ، خدایا به من حمدی یاد بده که ظلمات برزخ را با ان روشن کنم « حَمْداً یضِیءُ لَنَا بِهِ ظُلُمَاتِ الْبَرْزَخِ » برزخ ، مدت بین مرگ تا قیامت را برزخ می گویند که عالم قبر است . عمربن یزید می گوید ، به امام صادق عرض کردم که شما فرموده اید ، همه شیعیان به بهشت می روند ، ایا این حدیث درست است «.. وَ لَكِنِّي وَ اَللَّهِ أَتَخَوَّفُ عَلَيْكُمْ فِي اَلْبَرْزَخِ قُلْتُ وَ مَا اَلْبَرْزَخُ قَالَ اَلْقَبْرُ مُنْذُ حِينِ مَوْتِهِ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ » امام فرمود : به تو راست گفتم . به خدا سوگند ، همه آنها در بهشت هستند . گفتم : قربانت گردم ، اگر گناهان آنها بسيار و كبيره باشد چه ؟ فرمود : در روز قيامت همۀ شما به شفاعت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله يا وصيّش که مُطاع است در بهشت خواهيد بود ، ولى بخدا من از برزخ براى شما بيم دارم . گفتم : برزخ چيست ؟ فرمود : در قبر ، از هنگام مرگ تا روز قيامت . ضمنا گفتیم ، جسم دنیایی ما در خاک دفن می شود ، اما بدن دیگری متناسب با عالم برزخ برای روح قرار داده می شود . به همین صورتی که ما را در دنیا می شناسند ولی متناسب با همین صورت در برزخ بدنی ایجاد می شود که وقتی اموات او را می بینند ، می شناسند ، و می گویند او فلانی است . در حدیث دیگری داریم ، جایگاه بهشت برزخی در وادی السلام نجف است . ارواح مومنین در هر نقطه ای از دنیا رحلت کنند ، مومنین در جوار امیرالمومنین علی ع در وادی السلام نجف هستند و روایتی را از حبَّه عرض کردیم . داستان پدر شهیدی را تعریف کردم که گفت ، خودم در وادی السلام دیدم که ارواح شهدا طبقه طبقه روی هم تا اسمان چیده شده بود . لحظه ای پرده ها برای او کنار رفته بوده است . بیان کردیم حمد باعث نور می شود و عمل و اعتقادات صالح برای انسان نور می شود .و ایه ١٢ سوره حدید را هم استناد نمودیم و ظلم باعث تاریکی و ظلمات برزخ می شود ، در راس ظلم ها ، ظلم به ولایت امیرالمومنین علی ع است و در ادامه ظلمی است که به مردم غزه می شود .
امام جمعه کاشان افزود : امشب این عبارت صحیفه را توضیح می دهیم « وَ يُسَهِّلُ عَلَيْنَا بِهِ سَبِيلَ الْمَبْعَثِ ، » خدایا ما را موفق به حمدی بفرما که برای ما آسان کند راه مبعث را . مرحوم سید علی خان در ریاض السالکین جلد یک صفحه ۶٢ می فرماید ، فاعل يُسَهِّلُ ، کیست ؟ چه کسی آسان کند برای ما را ؟ می فرماید ، خدا آسان کند ، همیشه دست پر قدرت خداوند را در کارها ببینیم . اگر امروز پدافند جمهوری اسلامی توانست پرتاب های اسرائیل را بزند ، دست خدا را ببنیم ، خدا کمک کرد . از امام ره یاد بگیریم که بعد از ازادسازی خرمشهر فرمود ، خرمشهر را خدا ازاد کرد . هر توفیقی را بخدا نسبت بدهیم . « وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ » . امشب که لطف کردید و به مسجد امدید و صفحه قرانی خواندید توفیق خداوند است
وی گفت : در عبارت صحیفه کلمه مبعث امده است ، مبعث یعنی ؟ مرحوم سید علی خان می فرماید ، یا اسم مکان است ، مکان بعثت و یا مصدر میمی است . یعنی مبعوث شدن به هر حال از نظر لغت ، مبعث و بعث یعنی ارسال ، پیامبر ص مبعوث است ، یعنی فرستاده شده است . اما در اصطلاح مبعث یعنی ، اموات وقتی در صور دوم ، وقتی همه زنده می شوند و نشر اتفاق می افتد . منشور شدن و بوجود امدن از قبر و حرکت به سوی محشر را مبعث می گویند . فرق محشر و مبعث این است که ، محشر محل اجتماع است و مبعث یعنی ، منتشر شدن ، از قبر بیرون امدن و حرکت بسوی محشر است . سید علی خان می فرماید ، در احتمال دومی ، به محشر هم مبعث گفته اند . روایت داریم ، حرکت از قبر بسوی عرصه محشر « مبعث » در روز قیامت برای عده ای مشقت دارد ، و برای عده ای آسان است . امام سجاد ع می فرماید ، حمدی به من یاد بده که برای من اسان شود راه بسوی مبعث . این درخواست ما می باشد .
امام جمعه کاشان در ادامه گفت : روایت داریم ، « إِذَا كَانَ يَوْمُ اَلْقِيَامَةِ بَعَثَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى اَلنَّاسَ مِنْ حُفَرِهِمْ عُزْلاً بُهْماً جُرْداً مُرْداً فِي صَعِيدٍ وَاحِدٍ يَسُوقُهُمُ اَلنُّورُ وَ تَجْمَعُهُمُ اَلظُّلْمَةُ حَتَّى يَقِفُوا عَلَى عَقَبَةِ اَلْمَحْشَرِ فَيَرْكَبُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً وَ يَزْدَحِمُونَ دُونَهَا فَيُمْنَعُونَ مِنَ اَلْمُضِيِّ فَتَشْتَدُّ أَنْفَاسُهُمْ وَ يَكْثُرُ عَرَقُهُمْ وَ تَضِيقُ بِهِمْ أُمُورُهُمْ وَ يَشْتَدُّ ضَجِيجُهُمْ وَ تَرْتَفِعُ أَصْوَاتُهُمْ قَالَ وَ هُوَ أَوَّلُ هَوْلٍ مِنْ أَهْوَالِ يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ » هنگامى كه روز قیامت فرا رسد خداوند تبارك و تعالى همۀ مردم را از قبرهایشان مبعوث می کند ، بدون پوشش و عریان « شعار در مقابا دثار، به لباس رو دثار می گویند و لباسی که به بدن بچسبد شعار می گویند » چیزی همراه ندارند ، « همان حالت نگرانی حضرت خدیجه س که وقتی مشابه این حدیث را شنید ، به پیامبر ص فرمود عبای خودشان را کفن نمایند تا عریان نباشند » .نور آنان را حرکت می دهد و تاريكى همه وجود دارد و در گردنۀ محشر باز مىايستند . ازدحامی در صحرای محشر می شود در حالى كه به دوش يك ديگر سوار مىشوند و براى گذشتن از آن ازدحام مىكنند و يك ديگر را از ادامۀ راه باز مىدارند . نفس آنها به شماره مىافتد و فراوان عرق مىريزند و كار بر آنها سخت مىشود ، ناله و شيون برآورند و فريادشان بلند گردد . امام عليه السّلام مىفرمايد : اين نخستين هراس از هراسهاى روز قیامت است . وی گفت : از مکتب اهل بیت یاد گرفته ایم ، که همراه با انذار ، بشارت هم گفته شود . چکار کنیم که در ان روز سخت ، از این ترس در امان باشیم ؟ راهکار ان در آیه ٨٩ سوره نمل امده است « مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا وَهُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ » کسی که حسنه بیاورد ، برای او بهتر از حسنه ای که در دنیا انجام داده ، خواهد بود ، از ترس بزرگ روز قیامت در امان است . و در آیه ٩٠ سوره نمل می فرماید « وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ » اگر کسی سئیه ای را با خود ببرد « بدون توبه برود » با صورت در آتش می رود . ضمنا ، توجه کنیم ، آیه می فرماید ، نه فقط حسنه انجام بدهد ، ممکن است حسنه ای انجام بدهیم ولی آن را با منت باطل کنیم « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَىٰ با اذیت صدقات را از بین نبریم . » یک حسنه این است که دیشب ، دختر بچه ای قلّک پول خودش را که جمع کرده بود ، بخاطر دستور رهبری به جبهه مقاومت اهدا کرد . خدا جواب این خیر را خواهد داد . خدا اجود الاجودین است . علمه شُبَّر می فرماید ، در روایت از علی ع داریم ، مصداق کامل و بارز این حسنه ، محبت محمد و ال محمد است . و سئیه بغض اهل بیت است . خدا را شاکر باشیم که ولایت امیرالمومنین علی ع را داریم . علامه در جلد پانزده المیزان می فرماید ، تمام کارهای خوب شما که با نیّت خالص انجام می دهید می تواند مصداق حسنه باشد و باعث امنیت شما از هول سخت قیامت باشد .
وی در ادامه گفت : در حدیث دیگری امیرالمومنین علی ع می فرماید « مَن أحَبَّنا فَليَعمَل بَعَمَلِنا » هر كه ما را دوست دارد ، بايد به كردار ما عمل كند ، فقط محبت نباشد . « ان الذین آمنوا و عملوالصالحات » . علامه طباطبایی ره هم می فرماید ، بخدا قسم ، حسنه ولایت امیرالمومنین علی ع است و سئیه ، دشمنی امیرالمومنین علی ع است ، و می فرماید روایات کثیری داریم که حسنه را به ولایت علی ع تعبیر کرده است ، و این تفسیر جالبی است که می فرماید ، خدا را بندگی کند از طریق محبت علی ع .
امام جمعه کاشان در ادامه گفت : علامه طهرانی کتاب ، کنترل جمعیت ، ضربه سهمگین استکبار به مسلمانان را در دهه شصت که دولت کنترل موالید را انجام می داد این کتاب را تالیف نمود و همچنین کتاب معاد شناسی هم را دارد . در کتاب معادشناسی علامه طهرانی امده است « شهید مطهری ره به علامه طباطبایی فرمود ، استاد اخلاقی به من معرفی کنید ، و علامه ، اقای طهرانی را معرفی نمود » . در کتاب معاد شناسی علامه طهرانی از قول علامه طباطبایی ره امده است : در کربلا واعظی بود به نام سیدجواد که در ایام محرم و عزا برای تبلیغ به نواحی و روستاهای اطراف می رفت . یکبار در ایام تبلیغ به روستائی که همه اهالی آن سنی مذهب بودند وارد شدم . برخورد کردم با پیرمردی محاسن سفید و نورانی و چون دیدم سنی است با او وارد صحبت و مذاکره شدم ولی دیدم الآن نمیتوانم تشیع را به او بفهمانم چون این مرد ساده لوح و پاکدل چنان قلبش از محبت غاصبین خلافت سرشار است که آمادگی ندارد و شاید گفتن حقیقت مطلب به او نتیجه برعکس بدهد . تا اینکه یک روز برای اینکه راه مذاکره با او را باز کنم و به تدریج ایمان در دل او پیدا شده و شیعه گردد از او پرسیدم : شیخ شما کیست ؟ پیرمرد در پاسخ گفت : شیخ ما یک مرد قدرتمندی است و فضایلی دارد از جمله بسیار مهمان نواز است . من گفتم : به به از شیخ شما چقدر مرد متمکن و قدرتمندی است ، پیرمرد از من پرسید : شیخ شما کیست ؟ گفتم : رئیس ما شیخ علی است . « منظورش امیرالمومنین علی ع بود » شیخ ما یک آقائی است که هر کس هر حاجتی داشته باشد برآورده می کند . اگر در مشرق عالم باشی و او در مغرب عالم و گرفتاری و پریشانی پیش آید و او را صدا بزنی فورا به فریادت می رسد و رفع مشکل از تو می کند . پیرمرد گفت : عجب شیخی است شیخ خوب است اینگونه باشد دیگر در این باره صحبتی نشد ولی احساس کردم پیرمرد از شیخ علی خیلی خوشش آمده و دائم در فکر سخن من است . دهه محرم تمام شد و به کربلا برگشتم و بعد از مدتی دوباره به آن روستا عزیمت کردم و این دفعه با شور و علاقه فراوانی با خود می گفتم: آنروز سنگ بنا را گذاشتم و نامی از شیخ علی بردم . این دفعه بنا را تمام نموده و شیخ علی را به طور کامل معرفی میکنم و پیرمرد روشن دل را با مقام مقدس ولایت امیرالمومنین ع آشنا می سازم. تا وارد روستا شدم سراغ او را گرفتم گفتند :از دنیا رفته است! خیلی متاثر شدم و با خود گفتم :عجب پیرمردی به او دل بسته بودم که او را با ولایت آشنا کنم . حیف که بدون ولایت از دنیا رفت .چون معلوم بود که اهل عناد و دشمنی نیست . به دیدن فرزندانش رفتم و پس از تسلیت تقاضا کردم که مرا سر قبر او ببرند . بالای قبر او گفتم :خدایا من به این پیرمرد امید داشتم .چرا او را از این دنیا بردی ؟خیلی به آستانه تشیع نزدیک بود . افسوس که ناقص و محروم از دنیا رفت. از قبرستان که برگشتیم شب را در منزل همان پیرمرد استراحت کردم . وقتی خوابیدم در عالم رویا از دری وارد شدم دیدم یک دالان درازی است و در یکطرف آن نیمکتی است بلند ، که روی آن دو نفر نشسته اند و آن پیرمرد سنی نیز در مقابل آنهاست . پس از سلام و احوالپرسی دیدم در انتهای دالان دری است شیشه ای که از پشت آن باغی بزرگ دیده می شود . از پیرمرد پرسیدم : اینجا کجاست ؟ گفت: اینجا عالم قبر و برزخ من است و باغ در انتهای دالان متعلق به من و قیامت من است .گفتم:چرا به باغت نمیروی ؟ گفت :هنوز موقعش نرسیده است .اول باید این دالان را طی کنم .گفتم : چرا طی نمیکنی ؟ گفت : این دو نفر معلم من هستند .آمده اند تا مرا تعلیم ولایت کنند .وقتی ولایتم کامل شد می روم . سپس به من گفت : آقا سید جواد گفتی و نگفتی!گفتی : شیخ ما چنین و چنان است ولی نگفتی که او علی بن ابیطالب ع است. به خدا قسم همین که صدایش زدم به فریادم رسید .پرسیدم :قضیه چیست ؟ گفت : وقتی از دنیا رفتم و مرا دفن کردند نکیر و منکر به سراغم آمدند و از من سوال کردند که : « این از اعتقادات ما می باشد سوال می کنند » پیرمرد گفت سوال کردند من ربُّک ؟ من خوب جواب دادم ، من نبیُّک ؟ من خوب جواب دادم ، و من امامُک ؟ می خواستم اسم امام های خود را ببرم که دیدم آثار ملائک عذاب ظاهر شد . دور مرا احاطه کردند و می خواستند مرا عذاب کنند . من که به تمام معنا بیچاره شده بودم و می دیدم که هیچ راه گریز و فراری نیست ناگهان به یاد حرف تو افتادم که میگفتی :ما یک شیخی داریم که اگر کسی گرفتار باشد و او را صدا زند هر جا باشد فورا حاضر میشود و از او رفع گرفتاری میکند ، من هم فریاد زدم : یا شیخ علی به فریادم برس . فورا آقای بزرگواری حاضر شدند و به آن دو مامور فرمودند :دست از این مرد بردارید . او از دشمنان ما نیست و با ما عناد نداشت . اینطور تربیت شده . حضرت آن دو را رد کردند و دستور دادند دو فرشته دیگر بیایند و عقائد مرا کامل کنند . این دو نفری که روی نیمکت نشسته اند همان دو هستند که به امر حضرت مرا تعلیم عقائد می کنند . وقتی عقائد من صحیح شد اجازه دارم این دالان را طی کنم و وارد آن باغ و بهشت برزخی گردم . این از افتخارات ما می باشد « الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوِلاَيَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ »