امام جمعه کاشان : در تمام شرایط زندگی خدا و امام زمان ع را فراموش نکنید . درس های خود را خوب بخوانید تا متخصص شوید ، ایمان خود را قوی کنید و راه قوی شدن ایمان این است که به حرف های خدا گوش بدهیم . خدا فرموده نماز بخوانید و به پدر و مادر احترام بگذارید

حضور در مدارس  :  مدرسه  ٣١۶ _  دبستان دخترانه بانو فقیه ،   ٣٠ / ٧ /١۴٠٣

امام جمعه کاشان  : درس های خود را خوب بخوانید تا متخصص شوید  / کسی که به خدا توکل کند از هیچ چیز نمی ترسد

حجت الاسلام سید سعید حسینی با حضور در جمع دانش  آموزان دبستان دخترانه بانو فقیه اظهار داشت : ما کارها را با بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ،  به نام خدایی که خیلی مهربان است . یکی از مهربانی های خدا این است که به شما پدر و مادر و معلم مهربانی داده است . در مدارس نکاتی از یکی از ایات قران که کتاب خداوند است را توضیح مختصری می دهم . قران ١١۴ سوره دارد ، اولین سوره قران حمد و اخرین سوره قران سوره ناس می باشد .

وی گفت  : قران در ایه ٨١ سوره نسا می فرماید « ... وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ... » به خدا توکل کن .  توکل یعنی چه ؟ چند نکته را عرض می کنم  

نکته اول  : ما فرشته مهربانی بنام جبرائیل داریم که کلام خدا را به پیامبر ص می رساند . جبرائیل نزد پیامبر ص امد و معنای توکل را بیان کرد و فرمود  : ای پیامبر ص ، خدا فرموده ، توکل یعنی ، یقین داشته باش که هیچ کس نمی تواند به شما ضرر یا نفع برساند اگر خدا نخواهد .

نکته دوم  : وی در بیان داستانی گفت  : جنگی بین ادم های خوب مانند پیامبر ص با ادم های بد مانند ابوسفیان که دشمن پیامبر ص بودند ، ایجاد شد . پیامبر ص خسته شدند لذا کنار درختی رفتند تا استراحت کند ، یکی از ادم های بد پیامبر ص را دید ، شمشیر خود را برداشت تا پیامبر ص را شهید کند ، پیامبر ص متوجه شد ، او به پیامبر ص گفت ، چه کسی می تواند تو را نجات دهد ، پیامبر ص بخدا توکل دارد و می داند اگر خدا نخواهد کسی نمی تواند به کسی نفع یا ضرری برساند ، لذا فرمود ، خدا ، تا پیامبر ص فرمود خدا ، جبرائیل به دستور خدا ، روی دست او زد و شمشیر از دست دشمن افتاد ، پیامبر فورا شمشیر را برداشت و به او گفت ، چه کسی می تواند تو را نجات دهد ، او مرد زرنگی بود و گفت ، اخلاق خوب تو من را می تواند نجات دهد و پیامبر ص او را بخشید .

نکته سوم  : وی گفت داستان حضرت ابراهیم را برای شما می گویم . در ان زمان هم ادم های خوب و بد بودند . حضرت ابراهیم هم مانند همه پیامبران می فرمود ، بت ها را پرستش نکنید ، بت ، خدا نیست ، خدا کسی است که زمین و آسمان ها را افریده است . حضرت ابراهیم دشمنی به نام نمرود داشت . نمرود و پیروانش بت خانه ای داشت که از سنگ و. چوب درست کرده بودند ، یک روز عید ، مردم شهر برای تفریح به بیرون شهر رفتند و حضرت ابراهیم را دعوت کردند که با انها برود ، ولی حضرت ابراهیم قبول نکرد . وقتی همه مردم از شهر بیرون رفتند حضرت ابراهیم به بت خانه رفت و همه بت های کوچک را شکست و تبر را روی دوش بت بزرگ  گذاشت . وقتی مردم برگشتند و بت های شکسته را دیدند ، نزد ابراهیم رفتند و گفتند تو بت ها را شکستی ، حضرت ابراهیم گفت ، بت را شاید کسی شکسته که تبر در دست اوست . انها گفتند ، بتی که نمی تواند بت را بشکند . حضرت ابراهیم گفت ، بت که نمی تواند کاری انجام دهد ، پس چطور می گوئید ، او خدا می باشد . خدا کسی است که زمین و اسمان را می چرخاند ، به همه روزی می دهد ، انها قبول نکردند و گفتند ما دست از بت پرستی بر نمی داریم . و تصمیم گرفتند حضرت ابراهیم را با اتش بسوزانند . هیزم جمع کردند و اتش روشن کردند ، انقدر اتش زیاد بود که هیچ پرنده ای نمی توانست از نزدیک اتش پرواز کند ، بعد فکر کردند که چگونه حضرت ابراهیم را در اتش بیاندازند .

وی افزود  : ما دشمنی به نام شیطان داریم که به ادم های بد طرح و نقشه یاد می دهد  ، الان هم همینطور است  ، شیطان الان به امریکا و اسرائیل طرح و نقشه می دهد که غزه و لبنان را بمباران کنند ، شیطان به نمرود و یارانش گفت ، منجنیق درست کنید و ابراهیم را با منجنیق به درون اتش پرتاب کنید . و انها این کار را کردند ، وقتی حضرت ابراهیم را پرتاب کردند ، جبرائیل ، فرشته خوب خدا پیش ابراهیم امد و فرمود ، یا ابراهیم ، کمک و حاجتی داری ؟ حضرت ابراهیم توکل زیادی داشت و. چند ثانیه دیگر به اتش می رسید ، اما به جبرائیل گفت به تو نیاز ندارم ، به خدا نیاز دارم . در روایت داریم ، ابراهیم ، خدا را به پنج تن قسم داد و فرمود ، خدایا به حق حضرت محمد ، به حق حضرت علی ، به حق حضرت فاطمه ، به حق امام حسن و امام حسین ع ، من را نجات بده ، خدا به اتش دستور داد ، که سرد شو . و اتش سرد شد ، انقدر سرد شد که ابراهیم یخ می زد ، ولی خدا به اتش فرمود سرد و سلامت باش برای حضرت ابراهیم . و اتش برای ابراهیم گلستان شد . دو داستان برای توکل به شما گفتم . همه باید به خدا توکل کنیم ، اگر خدا با ما باشد وما به خدا توکل کنیم ، هیچ کس نمی تواند به ما ضرر بزند .

نکته چهارم  : داستان بعدی برای انقلاب اسلامی خودمان است . در زمان ما هم ادم های خوب و بد هستند . ادم های بد کسانی هستند که مانند امریکا و اسرائیل در دنیا جنگ درست می کنند و ادم های خوب کسانی هستند که می گویند می خواهیم حرف خدا را گوش کنیم ، مانند ایران و حزب الله لبنان . اسرائیل ، رهبر حزب الله لبنان بنام سید حسن نصرالله را با هواپیماهای قوی به اسم f 35 ، و با ٨٣  بمب که وزن هر بمب هزار کیلو شهید می باشد ، شهید کرد . ایران و رهبر عزیزمان فرمودند سپاه باید اسرائیل را تنبیه کند . و فرمودند ، مرکزی که هواپیماها در انجا قرار دارد و از انجا حمله می کنند را بزنید . امریکا و انگلیس دوست اسرائیل هستند ، این کشورها در دریا ناوهای قوی دارند که روی ان هواپیما و موشک قرار دارد ، به ما پیام دادند ، ما از روی ناوها ، همه موشک های شما را می زنیم و شما نمی توانید اسرائیل را بزنید . اما ، ما به خدا توکل داریم ، دویست تا موشک به اسرائیل زدیم . ایران موشک هایی ساخته که از هوا و جو بیرون می رود و انجایی که قرار است هدف را بزند ، به جو بر می گردد و سی و پنج ثانیه فرصت دارد تا به هدف بخورد . خداوند انقدر به ما کمک. کرد که با همه تجهیزاتی که دشمن داشت ، صد و هشتاد تا از این موشک ها به اهداف نظامی  که نظر داشتیم اصابت نمود در حالی که انها می گفتند یکی از موشک ها هم به اسرائیل نمی رسد . اسرائیل بعد از این شکست ، اعلام کرد که رهبر عزیز ما را خواهد زد . حضرت اقا اعلام کرد نماز جمعه نصر را اقامه خواهد کرد . بعضی ها گفتند ، صلاح نیست که اقا نماز بخواند ، چون دشمن می داند شما در کجا هستید . اما کسی که به خدا توکل دارد ، یقین دارد اگر خدا نخواهد هیچ کس نمی تواند به ما ضربه بزند ، مقام معظم رهبری به نماز جمعه امدند و مردم از سراسر کشور از جمله از کاشان در نماز جمعه شرکت کردند و اعلام شد ، دو میلیون نفر در نماز جمعه شرکت کردند . همه هم با عشق و اراده امدند و اماده شهادت هم بودند .

امام جمعه کاشان گفت  : در تمام شرایط زندگی خدا و امام زمان ع را فراموش نکنید . درس های خود را خوب بخوانید تا متخصص شوید ، ایمان خود را قوی کنید و راه قوی شدن ایمان این است که به حرف های خدا گوش بدهیم . خدا فرموده نماز بخوانید و به پدر و مادر احترام بگذارید  « به منزل که رفتیم لباس و کتاب خود را بصورت منظم در جای خودش قرار بدهیم و موقع مشق نوشتن اگر خواستیم پای خود را دراز کنیم ، از پدر و مادر اجازه بگیریم »  ، و حرف خدا را گوش بدهیم . این ها ایمان ما را اضافه و تقویت می کند