متن کامل خطبه اول نماز جمعه : مورخ : ١٩ / ٢ / ١۴٠۴
امام جمعه کاشان : پنج عامل تبدیل گناه صغیره به گناه کبیره/ محاسبه رفتار اجتماعی افراد در روز قیامت
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ
اَلْحَمْدُ وَ الثَّناءُ لِلِّهِ رَبِّ العالَمین وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی سَیِّدِنا وَ نَبِیِّنا اَبی القاسِم المُصطَفی مُحَمَّد ص وَ عَلي اَهلِ بَيتِه الطَيّبين الطّاهِرين سِیَّما بَقیّة اللّهِ فی الاَرَضین وَ لَعْنَةُ اللّهِ عَلَي أعْدآئِهِمْ أجْمَعينَ إلَي يَوْمِ الدّين
در صد و پنجاه و سومین خطبه در کاشان مُکرَّم ، روز نوزدهم اردی بهشت ١۴٠۴ و یازدهم ذی العقده ١۴۴۶ هجری قمری، خود و شما عزیزان را به رعایت بیشتر تقوا سفارش می کنم. « اُوصیکُم وَ نَفسیِ بِتَقوَی اللّه ». مصداقاً هر هفته محضر صحیفه سجادیه می رویم و در نود و هفتمین جمله ، فراز دیگری از دعای بیستم صحیفه سجادیه دعای ( مَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ وَ مَرْضِيِّ الْأَفْعَالِ ) را خدمت شما عرض می کنم « فَامْنُنْ عَلَيَّ قَبْلَ الضَّلَالِ بِالرَّشَادِ ، » خدایا ، بر من منت بگذار و قبل از این که گمراه شوم، من را هدایت، راهنمایی و ارشاد کنی. شارح بزرگ صحیفه، سید علی خان کبیر ره دو معنا برای ضلالت می فرماید،
١ _ ضلالت یعنی، فقدان انچه که ما را می تواند به مطلوب برساند. ابزاری لازم است که ما به مطلوب برسیم، و ما این ابزار را نداریم، می فرمایند، این ضلالت و گمراهی است.
٢ _ معنای دوم ضلالت این است که، انسان راهی را بپیماید که او را به مطلوب نرساند. پس دو معنا برای ضلالت گفتند، ابزار نداشته باشیم تا به مطلوب خود برسیم و یا، ابزار داریم ولی مسیر را اشتباه می رویم و به مقصد نمی رسیم. سید علی خان ره در رابطه با معنای « رَشاد » می فرماید، هدایت شدن به آنچه ما را به صواب و درستی آشنا می کند. امام سجاد ع در این عبارت دعا می فرمایند خدایا بر من منت بگذار و قبل از این که دچار ضلالت بشوم، یعنی« برای رسیدن به مطلوب بی ابزار بشوم و یا مسیر را اشتباه بروم » خودت من را راهنمایی کن تا به مقصود برسم. اگر به دعای جوشن کبیر توجه کنیم، چند اسم خداوند را می بینیم که شبیه این عبارت است، مثلاً در جمله سی ام جوشن کبیر، امده « یا مُرْشِدَ مَنِ اسْتَرْشَدَهُ » ای خدایی که ارشاد می کنی، کسی را که طلب رشد کرده است، برادران و خواهران این اسمِ مهمی است، وقتی راه را گم کنیم این اسم خدا را چند بار بگوئیم. یا در جمله شصتم امده « یَا هَادِیَ مَنِ اسْتَهْدَاهُ » ای کسی که هدایت می کنی، کسی را که هدایت می خواهد. انسان مطلوبی دارد و می خواهد به مرتبه بالاتر هدایت بشود، این اسم را بگوید، در جمله هشتاد و هفتم آمده « یا هادِی الْمُضِلّین » ای خدایی که کسی را که گمراه شده و دچار ضلالت شده « يا ابزار ندارد و یا مسیر را اشتباه می رود » هدایت می کنی. یک بار من موقع ورود به مسجد فاطمیه قم، شنیدم ایت الله بهجت ره این اسم « یا هادِی الْمُضِلّین » را تکرار می کرد و خدا را صدا می کرد. در این جمله از امام سجاد می گوئیم، خدایا ، بر من منت بگذار و قبل از این که دچار ضلالت شویم، من را هدایت و ارشاد کن. بنظر می رسد، این عبارت، ترکیب، چند اسم دعای جوشن است که گفتیم، می گوئیم خدایا، تویی که ارشاد و هدایت می کنی، قبل از این که دچار ضلالت بشویم ما را ارشاد کن. بسیار عبارت مهمی است در تقوا و سلوک الی الله.
حجت الاسلام حسینی افزود : بحث اصلی و محوری و مستمر ما در خطبه ها ، قران است ، که به ایه صد و سی و چهارم سوره بقره رسیدیم ، « تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُمْ مَا كَسَبْتُمْ ۖ وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ » آنها امتی بودند، گذشتند و رفتند، هر چه را کسب کردند برای خودشان. ای امت زمان پیامبر، برای شما می باشد آنچه کسب می کنید. از آنچه که آنها انجام دادند، شما سوال نمی شوید
نکات آیه :
نکته اول : « تِلْكَ أُمَّةٌ » معنی امت چیست؟ در روایات، دعا و قران، وقتی بررسی می کنیم، متوجه می شویم امت در دو معنا استعمال شده است، که بزرگان لغت مانند، ابن فارِس در معجم مقاييس اللغة، در جلد یک صفحه بیست و یک تصریح می کند. گاهی اوقات معنای امت،
١ _ منظور، مردمِ بدون رهبر است، فقط مردم. در دعای ندبه می خوانیم، بعد از رحلت پیامبر ص، امت بر قطع رحم پیامبر ص اجتماع کردند.« وَ الْأُمَّةُ مُصِرَّةٌ عَلَى مَقْتِهِ مُجْتَمِعَةٌ عَلَى قَطِيعَةِ رَحِمِهِ » این امت، « یعنی مردم، بدون امیرالمومنین علی ع » مردم بدون امام
٢ _ امت یعنی کل جامعه « امام و مامومین و مردم ». در آیه ١٣۴ سوره بقره که قران می فرماید،« تِلْكَ أُمَّةٌ » یهودی ها امتی بودند که گذشتند، منظور، مردم و رهبر الهی است. مجموع امام و مأموم.
« خَلَتْ، خُلَو» در ایه یعنی، سپری شدن ، فراغتی که بعد از انجام یک وظیفه بدست می آید.
اما چون فرهنگ ما توحیدی است، وقتی می گوئیم « تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَت » آنها امتی بودند که زمانشان سپری شد، معنای آن، زوالِ محض و نابود شدن نیست، چون ما معتقدیم امت قبلی هم در برزخ حیات برزخی دارند. مرگ، سفر است، لذا ایت الله جوادی آملی، « الان در نجف هستند تا هشتاد جلد تسنیم را تقدیم امیرالمومنین علی ع نمایند » در جلد هفتم صفحه ١٨٢ تفسیر تسنیم می فرماید، « خَلَت » به معنای زوال و سپری شدن است اما نه زوالِ مطلق و محض، که نابودی باشد، بلکه زوال نسبی است، از این دنیا رفتند و در برزخ هستند. دوران دنیایی آنان سپری شده است.
نکته دوم : در شان نزول این ایه در مجمع البیان، مرحوم طبرسی می فرمایند، اهل کتاب، خصوصاً یهودیان توهّمی داشتند و آن این بود که می گفتند، ما از نسل حضرت ابراهیم هستیم و نژاد برتر هستیم. نیاکان ما، کمالات بسیار بالایی داشتند، و ما هر چه گناه کنیم، بخاطر کمالات نیاکان و اجدادمان، اهل نجات هستیم. این توهّم اهل کتاب و یهود بود. خدا به آنها جواب می دهد و می فرماید « تِلْكَ أُمَّةٌ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُمْ مَا كَسَبْتُمْ » آنها برای خودشان امتی بودند، هر کسی از عملکرد خودش سوال می شود. این سوال هم در حوزه فردی و هم اجتماعی است. بزرگان تفسیر می فرمایند، آیه ١۶۴ سوره انعام، « وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ » بحث حوزه فردی است. هیچ فردی، گناه دیگری را به دوش نمی کشد، هر کسی خودش در دادگاه الهی باید جواب بدهد. ولی ایه ١٣۴ بقره، « تِلْكَ أُمَّةٌ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُمْ مَا كَسَبْتُمْ » آنها تمدن و مردمی بودند که امام و رهبر الهی داشتند، آنها یک امت بودند و شما امت دیگر. امت هم برای خودش، کارنامه اعمال دارد مانند فرد. این مطلب را ایت الله مصباح در مباحث فلسفه تاریخ، استاد مطهری و علامه طباطبایی بیان کرده اند. پس گناه کسی را، فرد دیگری بر دوش دیگری نیست، لذا حضرت پیامبر ص به حضرت فاطمه س فرمودند: دخترم، فاطمه جان، نسبت تو با من که دخترم هستی، روز قیامت تو را بی نیاز نمی کند، عمل لازم است.
نکته سوم : ممکن است آمران به معروف و ناهیان منکر در کشور، وقتی به شخصی تذکر حجاب و لباس بدهیم، نیمه عریانی بی حیایی است، ممکن است این جواب را بدهند که در قران امده است « وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ، و یا، لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُمْ مَا كَسَبْتُمْ» گناه من را برای تو نمی نویسند. پاسخ چیست؟ جواب این است، بعد از این که من به وظیفه قرانی خودم عمل کردم، به واجباتم عمل کردم، که یکی از واجبات مسلّمِ قران، امر به معروف و نهی از منکر است، بعد از آن که من وظیفه خود را انجام دادم، دیگر گناه تو را برای من نمی نویسند، این، بعد از انجام امر به معروف و نهی از منکر است. ممکن است بگویند، این دو تا موی من که پیدا باشد به کجا آسیب می رساند؟ جواب این است، دختران و پسران عزیز، ایت الله جوادی در تسنیم، می فرمایند، گناه، اگر چه صغیره باشد، با پنج روش، گناه کبیره می شود. همه دقت کنند.
١ _ اگر گناه علنی انجام شود.
استاد اخلاق ما ایت الله عراقچی همدانی ره، « قبر ایشان در حرم حضرت معصومه س بین علامه طباطبایی و شهید مطهری است » می فرمود، کسی که علنی گناه کند، یعنی پرچمی بدست گرفته است که روی آن نوشته، خدا می فرماید انجام نده، من می گویم، انجام بده، خدا می فرماید، حجاب، من حکم خدا را زیر پا می گذارم. لذا علی ع می فرماید « مُجاهَرَةُ اللّه ِ سبحانَهُ بالمعاصِي تُعَجِّلُ النِّقَمَ » کسی که خداى سبحان را آشكارا نافرمانى كند، عذاب آن زود می آید.
٢ _ گناه را تکرار و اصرار کند. در بحث امام جماعت، امام ره در تحریر الوسیله می فرماید، امام جماعت باید عادل باشد و در تعریف عدالت می فرماید، گناه کبیره را انجام ندهد و بر گناه صغیره اصرار نداشته باشد، امام ره در تعریف صغیره می فرماید، اگر کسی یک بار گناهی انجام دهد « ولو صغیره » اگر بار دوم انجام دهد، اصرار است. از این بالاتر، اگر گناهی را یک بار انجام داد، دفعه دوم، تصمیم گرفت انجام دهد، اصرار بر گناه می شود. علی ع می فرماید « أعظَمُ الذُّنوبِ عِندَ اللّه ِ ذنبٌ أصَرَّ عَليهِ عامِلُهُ » : بزرگترين گناه نزد خداوند ، گناهى است كه مرتكبش بر آن اصرار ورزد و تکرار کند.
٣_ گناه را انجام داده ولی گناه را کوچک می شمارد. گناه را چیزی نمی داند، می گوید بروید، جلو اختلاس را بگیرید، امام علی ع می فرماید، نگاه نکن که گناه کوچک است، ببین معصیت چه کسی را انجام می دهی « أشَدُّ الذُّنوبِ ما استَخَفَّ بهِ صاحِبُهُ » بدترين گناه آن است كه گنهكار آن را سبك شمارد. گناه صغیره بوده ولی چون کوچک و خفیف می شمارد تبدیل به کبیره می شود.
۴_ خوشحالی از انجام گناه. نزد دوستش، گناه را تعریف می کند. خدایی ناکرده، در مجلس گناهی بوده، و جای او را خالی می داند که در مجلس عیش و فحشاء نبوده است امام سجاد ع می فرماید « إيّاكَ و الابتِهاجَ بالذنبِ ، فإنَّ الابتِهاجَ بهِ أعظَمُ مِن رُكوبِهِ » از شادمانى به گناه بپرهيز ؛ زيرا شادمانى به آن، بدتر از اصل انجام و ارتكاب آن است
۵ _ شخصیتی که گناهی را انجام می دهد. خدایی ناکرده، شخصیتی شاخص، چه شخص روحانی یا غیر روحانی، گناه صغیره ای را انجام دهد که نسبتی با پیامبر ص داشته باشد. در حکمت ۶٣ نهج البلاغه آمده است « الشَّفِيعُ جَنَاحُ الطَّالِبِ شفاعت كننده، مانند بال است براى کسی است که یک مطلوبی دارد، کمک می کند که به مطلوبش برسد » « نهج البلاغه گنج است، روزی پنج دقیقه وقت بگذاریم » ذیل این حکمت آمده است ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، جلد هیجده صفحه ٢٠۵ این حکایت را آورده است، می گوید، در زمان منصور دوانیقی ملعون، شخصی بنام شُقرانی بود. روز عید، درب کاخ منصور آمد تا عیدی بگیرد. چون او را نشناختند به او چیزی ندادند، همینطور که ایستاده بود، متوجه شد که امام صادق ع از کاخ منصور بیرون آمد. شُقرانی به امام گفت، حاجتی دارم، عطا می خواهم، امام صادق ع او را تحویل گرفت، امام به کاخ منصور برگشت، و بسته پول و سکه ای از منصور دوانیقی گرفته بود و در آستین پیراهن گذاشته بود ، امام سکه ها را در آستین شقرانی ریخت، امام صادق ع به شقرانی فرمود، کار خوب از همه خوب است ولی اگر تو انجام بدهی بهتر است، زیرا با ما نسبتی داری « جدّ شقرانی، غلام پیامبر ص بود » و کار بد از همه بد است اما اگر تو انجام بدهی بدتر است، زیرا با ما نسبت داری. ابن ابی الحدید در ذیل این جمله می گوید، مردم کار امام صادق ع را تحسین کردند، چون شقرانی شراب خور بود. ضمنا، آمران به معروف و ناهیان از منکر شیوه برخورد را یاد بگیریم. چقدر امام زیبا انجام داد تا او به مطلوب خودش برسد، مرحبا و تحسین به شقرانی گفت، در حالی که می دانست مشروب خوار است، اما با کنایه فرمود، کار بد از همه بد است اما اگر تو انجام بدهی بدتر است. زمخشری ذیل این جمله می فرماید، این نیست مگر اخلاق پیامبران. پس پنج روش باعث تبدیل گناه صغیره به گناه کبیره می شود
خَرَجَ العَطاءُ في أيّامِ المَنصورِ، وَ أقامَ الشُّقرانِىُّ ـ مِن وَلَد شُقْرانَ مَولى رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ـ بِبابِهِ أيّاما لا يَصِلُ إلَيهِ عَطاؤُوهُ؛ فَخَرَجَ جَعفَرُ بنُ مُحَمَّدٍ مِن عِندِ المَنصورِ، فَقامَ الشُّقرانِىُّ إلَيهِ، فَذَكَرَ لَهُ حاجَتَهُ، فَرَحَّبَ بِهِ، ثُمَّ دَخَلَ ثانِيا إلَى المَنصورِ، وَ خَرَجَ وَ عَطاءُ الشُّقرانِىِّ في كُمِّهِ فَصَبَّهُ في كُمِّهِ ثُمَّ قال: يا شُقْرانُ، إنَّ الحَسَنَ مِن كُلِّ أحدٍ حَسَنٌ، و إنَّهُ مِنكَ أحسَنُ لِمَكانِك مِنّا، و إنَّ القَبيحَ مِن كُلِّ أحَدٍ قَبيحٌ، وَ هُوَ مِنكَ أقبَحُ لِمَكانِكَ مِنّا
خدایا : همه ما را از گناه مصون و محفوظ بدار
خدایا : ما را قبل از ضلال، ارشاد و هدایت بفرما
خدایا : ما را برای پیامبر ص با عمل به قران و روایات چهارده معصوم زینت قرار بده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ :
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ، اللَّهُ الصَّمَدُ ، لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ ، وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ .